توچون باد میدوی و نمیرسم جز به یاد تو
...
توچون باد میدوی و نمیرسم جز به یاد تو
چه میکشد دل شکسته ی من تنها به یاد تو
هرصبح بهدیدنرویزیباتچشم باز میکنم
چه سود که هیچ نیست کنار من جز یاد تو
بهار میرسد ز راه، شمیم تو را میآورد ولی
باز هم تو نیستی و جانم میسوزد به یاد تو
خراب دیر خرابات ، به میخانه میروم باز
تا بنوشم می ناب که فراموشم شود یاد تو
چه کردی با من پیر که هر چه مینوشم می
زنده میشود بهاشک من باز خیال و یاد تو
گویی فلک هم بر این درد سخت آگاه است
آسمان پر از ابر و هر روز میبارد به یاد تو
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
https://t.me/RomanticPoem
توچون باد میدوی و نمیرسم جز به یاد تو
چه میکشد دل شکسته ی من تنها به یاد تو
هرصبح بهدیدنرویزیباتچشم باز میکنم
چه سود که هیچ نیست کنار من جز یاد تو
بهار میرسد ز راه، شمیم تو را میآورد ولی
باز هم تو نیستی و جانم میسوزد به یاد تو
خراب دیر خرابات ، به میخانه میروم باز
تا بنوشم می ناب که فراموشم شود یاد تو
چه کردی با من پیر که هر چه مینوشم می
زنده میشود بهاشک من باز خیال و یاد تو
گویی فلک هم بر این درد سخت آگاه است
آسمان پر از ابر و هر روز میبارد به یاد تو
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
https://t.me/RomanticPoem
- ۳۳۹
- ۰۲ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط