گرل ها با توجه به هیئت هایی که دریافت کردم تصمیم گرفتم کل
گرل ها با توجه به هیئت هایی که دریافت کردم تصمیم گرفتم کلا موضوع این یکی فیک رو تغییر بدم لطف کنید دوباره معرفی فیک رو بخونین ویرایشش کردم
و ممنونم که خیلیا فهش کاری کردن تو پیویم
قلب تپنده پارت ۱
ویو ات
مثل همیشه از خواب پا شدم و رفتم دستشویی کارای لازم رو انجام دادم و لباس خوشگلمو پوشیدم(عکسشو گذاشتم)وضع مالیم خرابه و تو پرورشگاه زندگی میکنم مامان و بابام رو خیلی وقته از دست دادم من هنوز ۱۶ سالمه ولی امروز تولدمه و ۱۷ سالم میشع
بعد از آماده شدنم رفتم سمت تختم که کیفم رو بردارم که دیدم یه هدیه اونجاست فهمیدم کار خانم جیسوعه یعنی مسئول پرورشگاه خیلی خوشحال شدم هدیه یه کلیپس بود
موهامو میخواستم باز بزارم ولی با کلیپس بستمشون از خانم جیسو تشکر کردم بغلش کردم و خدافظی کردم و رفتم به فروشگاهی که نزدیک پرورشگاه بود یه کیک برای صبحونه خوردم و اومدم بیرون میخواستم برم دانشگاه راستی من همین دیروز انتقالی گرفتم به یه دانشگاه خیلی خیلی عالی و مث چی خوشحالم و چون هنوز یونیفرم نگرفتم امروز با همین لباس میرم امروز اولین روزمه و هیجان دارم
نزدیک دانشگاه که رسیدم یهو یه ماشین مشکی لوکس خیلی تند از کنارم رد شد کم بود برم زیر ماشین همون لحظه راننده سرشو از پنجره کشید بیرون
+هوی هواست باشه کم بود بمیری
-ببخشید
اون ماشین لوکس هم دقیقا جلوی در مدرسه ماشینش رو پارک کرد و ۳ تا پسر جذاب از توش اومدن بیرون
از زبان کوک
از ماشین با جیمین و ته اومدیم بیرون که باز اون نماینده مزخرف که اسمش هوسوک هست اومد
هوسوک:اجازه ندارید جلو مدرسه ماشین پارک کنید
+برو بابا تو کی ای که بخوای به من قانون یاد بدی
بعدش هلش دادم و گفتم
+تا یه مشت نزدم دهنت گمشو
که اون دختره که کم بود چند دقیقه پیش بمیره اومد جلوش
-اگه جرئت داری منو بزن
+ببین دختر جون من نه قلب دارم که احساسی شم نزنمت نه دل دارم که برات بسوزه و نزنمت پس قطعا میزنمت
-ایششش مثلاً خیلی گنگی
+حوصلتو ندارم بِکِش کنار
-نه بابا مثلاً میخوای چیکار کنی
+تا اومدم یه مشت بزنم دهنش جیمین گف
×بسه دیگه کوک دعوا نکن
+فقط بخاطر فرشته نجاتت می بخشمت دفعه بعد جلوم سبز نشو
-هه هه
×دختر خانم لطفا ازش دوری کن بهت صدمه میزنه(علامت ته÷)
÷میای دوست دخترم شی؟
-گمشو بابا توعم
ویو ات
وارد کلاس که شدم دوباره اون ۳ تا پسر مزخرف رو دیدم که البته از اون مهربونه خوشم میاد(جیمین رو میگه) رفتم کنار همون نشستم و پرسیدم
-اسمت چیه
×اسمم جیمین تو چی
-اسم من هم ات هست(علامت معلم؛)
؛بچه ها دیگه بسه درس رو شروع میکنیم
از زبان کوک
یه موشک پرت کردم سمت جیمین و توش نوشته بودم جاتو با من عوض کن و اونم یه موشک پرت کرد نوشته بود خیلی خب باشه
جامون رو عوض کردیم
از زبان ات
-چرا جاتو عوض کردی ازت بدم میاد برگرد سر جات
+فقط من دستور میدم نه تو
،-اونوقت کدوم خری اینو گفته
+مثل اینکه میخوای تو این مدرسه اذیتت کنن
-مثلا تو منو میخوای اذیت کنی
+اوهوم کار خیلی راحتیه
-بسه نمیخام حواسمو پرت کنی
+باش
زنگ تفریح خورد
ویو ات
توی سالن غذا خوری مدرسه کنار یه دختری نشستم که تنها بود
-سلام اسم من ات هست میتونم باهات دوست بشم؟
میا: آره حتما اسم منم میا هست تا حالا دوستی نداشتم
-چه خوب پس یعنی اولین دوستتم
میا: یس
- به اون یه تا پسر اشاره کردم و گفتم
-راستی اون سه تا پسر کی ان که همیشه یه عالمه دختر دورشونن
میا: وای من از اونا میترسم اونا مافیا هستن
و هرکسی که باهاشون دربیفته براشون قلدری میکنن
-ولی این قانون نیست پس مدیر چیکارست
میا:حتی مدیر و معلم هم ازشون دستور میگیره
-واقعااا
میا:اوهوم وای دارن میان سمت ما اتتتت
-وایییی دختر منو ترسوندی راستش یکم باهاشون درگیر شدم
میا: پس قبرمون کَندَس
+دوباره دیدمت دختر کوچولوی رو مخ..
-پاشدم بزنمش که...
.....ادامه دارد...
شرط: ۱۰ لایک و ۲ بازنشر
و ممنونم که خیلیا فهش کاری کردن تو پیویم
قلب تپنده پارت ۱
ویو ات
مثل همیشه از خواب پا شدم و رفتم دستشویی کارای لازم رو انجام دادم و لباس خوشگلمو پوشیدم(عکسشو گذاشتم)وضع مالیم خرابه و تو پرورشگاه زندگی میکنم مامان و بابام رو خیلی وقته از دست دادم من هنوز ۱۶ سالمه ولی امروز تولدمه و ۱۷ سالم میشع
بعد از آماده شدنم رفتم سمت تختم که کیفم رو بردارم که دیدم یه هدیه اونجاست فهمیدم کار خانم جیسوعه یعنی مسئول پرورشگاه خیلی خوشحال شدم هدیه یه کلیپس بود
موهامو میخواستم باز بزارم ولی با کلیپس بستمشون از خانم جیسو تشکر کردم بغلش کردم و خدافظی کردم و رفتم به فروشگاهی که نزدیک پرورشگاه بود یه کیک برای صبحونه خوردم و اومدم بیرون میخواستم برم دانشگاه راستی من همین دیروز انتقالی گرفتم به یه دانشگاه خیلی خیلی عالی و مث چی خوشحالم و چون هنوز یونیفرم نگرفتم امروز با همین لباس میرم امروز اولین روزمه و هیجان دارم
نزدیک دانشگاه که رسیدم یهو یه ماشین مشکی لوکس خیلی تند از کنارم رد شد کم بود برم زیر ماشین همون لحظه راننده سرشو از پنجره کشید بیرون
+هوی هواست باشه کم بود بمیری
-ببخشید
اون ماشین لوکس هم دقیقا جلوی در مدرسه ماشینش رو پارک کرد و ۳ تا پسر جذاب از توش اومدن بیرون
از زبان کوک
از ماشین با جیمین و ته اومدیم بیرون که باز اون نماینده مزخرف که اسمش هوسوک هست اومد
هوسوک:اجازه ندارید جلو مدرسه ماشین پارک کنید
+برو بابا تو کی ای که بخوای به من قانون یاد بدی
بعدش هلش دادم و گفتم
+تا یه مشت نزدم دهنت گمشو
که اون دختره که کم بود چند دقیقه پیش بمیره اومد جلوش
-اگه جرئت داری منو بزن
+ببین دختر جون من نه قلب دارم که احساسی شم نزنمت نه دل دارم که برات بسوزه و نزنمت پس قطعا میزنمت
-ایششش مثلاً خیلی گنگی
+حوصلتو ندارم بِکِش کنار
-نه بابا مثلاً میخوای چیکار کنی
+تا اومدم یه مشت بزنم دهنش جیمین گف
×بسه دیگه کوک دعوا نکن
+فقط بخاطر فرشته نجاتت می بخشمت دفعه بعد جلوم سبز نشو
-هه هه
×دختر خانم لطفا ازش دوری کن بهت صدمه میزنه(علامت ته÷)
÷میای دوست دخترم شی؟
-گمشو بابا توعم
ویو ات
وارد کلاس که شدم دوباره اون ۳ تا پسر مزخرف رو دیدم که البته از اون مهربونه خوشم میاد(جیمین رو میگه) رفتم کنار همون نشستم و پرسیدم
-اسمت چیه
×اسمم جیمین تو چی
-اسم من هم ات هست(علامت معلم؛)
؛بچه ها دیگه بسه درس رو شروع میکنیم
از زبان کوک
یه موشک پرت کردم سمت جیمین و توش نوشته بودم جاتو با من عوض کن و اونم یه موشک پرت کرد نوشته بود خیلی خب باشه
جامون رو عوض کردیم
از زبان ات
-چرا جاتو عوض کردی ازت بدم میاد برگرد سر جات
+فقط من دستور میدم نه تو
،-اونوقت کدوم خری اینو گفته
+مثل اینکه میخوای تو این مدرسه اذیتت کنن
-مثلا تو منو میخوای اذیت کنی
+اوهوم کار خیلی راحتیه
-بسه نمیخام حواسمو پرت کنی
+باش
زنگ تفریح خورد
ویو ات
توی سالن غذا خوری مدرسه کنار یه دختری نشستم که تنها بود
-سلام اسم من ات هست میتونم باهات دوست بشم؟
میا: آره حتما اسم منم میا هست تا حالا دوستی نداشتم
-چه خوب پس یعنی اولین دوستتم
میا: یس
- به اون یه تا پسر اشاره کردم و گفتم
-راستی اون سه تا پسر کی ان که همیشه یه عالمه دختر دورشونن
میا: وای من از اونا میترسم اونا مافیا هستن
و هرکسی که باهاشون دربیفته براشون قلدری میکنن
-ولی این قانون نیست پس مدیر چیکارست
میا:حتی مدیر و معلم هم ازشون دستور میگیره
-واقعااا
میا:اوهوم وای دارن میان سمت ما اتتتت
-وایییی دختر منو ترسوندی راستش یکم باهاشون درگیر شدم
میا: پس قبرمون کَندَس
+دوباره دیدمت دختر کوچولوی رو مخ..
-پاشدم بزنمش که...
.....ادامه دارد...
شرط: ۱۰ لایک و ۲ بازنشر
- ۹۵۸
- ۱۰ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط