بسم رب الشهداء
بسم رب الشهداء...
محمدم :
همان پیراهنی که خواستی اتوکردم ؛
پهمان انگشتری که گفتی آماده کردم ؛
توی ساک ،همان ها را که گفتی گذاشتم ؛
به همان ترتیبی که سفارش کردی؛فقط بدان ....
دلم ❤
را رج به رج از شال ردکردم
و دور گردنت انداختم ؛
مثل پیچک دور بندپوتینت کشیدم
من ...
این جا ...
بی دل شده ام ...
روبه روی حرم که می ایستی یادت باشد یک نفردوتایی هستی
محمدم :
همان پیراهنی که خواستی اتوکردم ؛
پهمان انگشتری که گفتی آماده کردم ؛
توی ساک ،همان ها را که گفتی گذاشتم ؛
به همان ترتیبی که سفارش کردی؛فقط بدان ....
دلم ❤
را رج به رج از شال ردکردم
و دور گردنت انداختم ؛
مثل پیچک دور بندپوتینت کشیدم
من ...
این جا ...
بی دل شده ام ...
روبه روی حرم که می ایستی یادت باشد یک نفردوتایی هستی
- ۵۲۶
- ۱۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط