عکسنوشته و پوستر aida

دیدگاه ها (۱)

قصه اینجاست که شب بود و هوا ریخت به هم...من چنان درد کشیدم ک...

همه ی آدمها وقتـے آروم باشندزشتـے هاشون ته نشین میشه،""زلال ...

‍ ‍ بعدها ...وقتی موهای جو گندمی ات را از پیشانی ات کنار می...

#یا_مهدی_صاحب_الزمان#یا_اباصالح_المهدی_ادرکنی#فرج_تنها_راه_ن...

تشکر و قدردانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط