میوزد هرگاه موهایت درون روسری

می‌وزد هرگاه موهایت درون روسری
اندکی آهسته‌تر! چون هرچه دارم، می‌بری

چادرت را باد می‌گیرد میان دست‌هاش
لحظه‌ای که قصد داری از کنارم بگذری

گاه می‌خندی و گاهی پلک بالا می‌بری
دلربایی می‌کنی، حتی به زیر روسری

می‌توان فهمید از این پا و آن پا کردنت
میل داری آتش اندازی به جان دیگری

در نگاهت آنچه من دیدم، کسی دیگر ندید
خوشة خورشید چیدم از شبی نیلوفری

حرف من بود آنچه دیگر شاعران هم گفته‌اند
عشق هرکس محترم؛ «اما تو چیز دیگری»
دیدگاه ها (۱)

مادر !برایم آسمان می کِشی ؟کودکت قد کشیدهاماهر چه به شعر ، چ...

فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدیای دوست !به داد دل من دیر رسیدیا...

برای شب بخیر هایمو دلتنـــــــگی های بی امانم....بهانه ای قش...

این روزهااشنا ترین تصویر برایمزنی در قاببروی دیوار استکهسرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط