کوک همیشه اینجور مردا دورو برتن که برای همه چیت بهت پول بدن
𝐏𝐚𝐫𝐭4
𝑀𝓎 𝒸𝓇𝒾𝓂𝒾𝓃𝒶𝓁 𝒹𝓇𝒾𝓋𝑒𝓇
کوک: همیشه اینجور مردا دورو برتن که برای همه چیت بهت پول بدن؟
ببینید وقتی از من چیزی درخواست میشه
انتظار من اینه که کسی که درخواست میکنه باید مستقیما چیزی داشته باشه که بهم بده
ات: خب چی میخوای؟ ( غمگین)
کوک: خب سادست واقعا، اگه تو بردی، اون دارو هارو میگیری. اما اگه ببازی،من هر چی که بخوامو میگیرم ( به ات نزدیک میشه و خمار نگاش میکنه.)
ات هولش میده
ات: به همین خیال باش من مال و اموالت نیستم
فریک: جونگ کوک اون با منه!
کوک: ( نیشخند) من فقط داشتم شوخی میکردم!...خب از اونجایی که شما چیزی ندارید که در موردش توافق کنیم
کتش رو درست میکنه
کوک: معامله بی معامله
فریک: جونگ کوک!...
خواست بره که ات دستاش رو روی سینه ی کوک گذاشت
ات: من به اون دارو ها نیاز دارم
کوک دستش رو پس زد رفت پشت ات ایستاد و دستش رو روی باس*نش کشید
جونگ کوک تو ذهنش: ات چقدر عجله داری!
الان که برگشتی ما به اندازه کل دنیا زمان برا بازی داریم
فریک: متاسفم
ات با ناراحتی از اونجا رفت بیرون
ات: لعنت بهش
فریک: من بابت جونگ کوک متاسفم نمیدونم چیشده اکه اینجوری شد
ات: من چیکار باید بکنم
من اون دارو رو نیاز دارم فریک: نگران نباش بیا اینجا
و اونو تو آغوشش گرفت جونگ کوک شیشه ماشین رو پایین کشید و از دور شاهد اون لحظه بود.....
فریک: نگران نباش باشه یه راهه دیگه پیدا میکنیم
به گوشی ات پیغام اومد....
جونگ کوک: اگه اون دارو رو میخوای؟ سوار شاسی بلند مشکی که جلوی ساختمون پارکه شو ،تنها!
𝑀𝓎 𝒸𝓇𝒾𝓂𝒾𝓃𝒶𝓁 𝒹𝓇𝒾𝓋𝑒𝓇
کوک: همیشه اینجور مردا دورو برتن که برای همه چیت بهت پول بدن؟
ببینید وقتی از من چیزی درخواست میشه
انتظار من اینه که کسی که درخواست میکنه باید مستقیما چیزی داشته باشه که بهم بده
ات: خب چی میخوای؟ ( غمگین)
کوک: خب سادست واقعا، اگه تو بردی، اون دارو هارو میگیری. اما اگه ببازی،من هر چی که بخوامو میگیرم ( به ات نزدیک میشه و خمار نگاش میکنه.)
ات هولش میده
ات: به همین خیال باش من مال و اموالت نیستم
فریک: جونگ کوک اون با منه!
کوک: ( نیشخند) من فقط داشتم شوخی میکردم!...خب از اونجایی که شما چیزی ندارید که در موردش توافق کنیم
کتش رو درست میکنه
کوک: معامله بی معامله
فریک: جونگ کوک!...
خواست بره که ات دستاش رو روی سینه ی کوک گذاشت
ات: من به اون دارو ها نیاز دارم
کوک دستش رو پس زد رفت پشت ات ایستاد و دستش رو روی باس*نش کشید
جونگ کوک تو ذهنش: ات چقدر عجله داری!
الان که برگشتی ما به اندازه کل دنیا زمان برا بازی داریم
فریک: متاسفم
ات با ناراحتی از اونجا رفت بیرون
ات: لعنت بهش
فریک: من بابت جونگ کوک متاسفم نمیدونم چیشده اکه اینجوری شد
ات: من چیکار باید بکنم
من اون دارو رو نیاز دارم فریک: نگران نباش بیا اینجا
و اونو تو آغوشش گرفت جونگ کوک شیشه ماشین رو پایین کشید و از دور شاهد اون لحظه بود.....
فریک: نگران نباش باشه یه راهه دیگه پیدا میکنیم
به گوشی ات پیغام اومد....
جونگ کوک: اگه اون دارو رو میخوای؟ سوار شاسی بلند مشکی که جلوی ساختمون پارکه شو ،تنها!
- ۳.۷k
- ۱۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط