بخدا سوز غمت خون جگر می آرد

بخدا سوز غمت خون جگر می آرد
سیل خون است که از چشم ترم می بارد

پای دل بسته به زنجیر خیالت شده است
گرچه زندان غمت نیز صفایی دارد

کافرم کردی و این فلسفه توحید است
عاشق آنست که معشوقه خدا پندارد

بخدا کاش بمیرم که دل بی رحمت
بس که آزرده مرا ، مرگ نمی آزارد

برو خوش باش ، ستم هات حلالت ظالم
که دل عاشق من نیز خدایی دارد
#مرتضی_شاکری


#عاشقانه #متاهل_جان_هرزه_نباش
دیدگاه ها (۷)

به من توجه کنمن که دلم در عطر موهایت گم شدهمن که به هزار بها...

#نی نی #جذابه #دنی😍😁 #جذاب

یکی بنام تو را از جهانِ من کم کن اگر چه رفته ای امّا دوباره ...

حرف بوسه که بیایدلب‌ هایم پیش قدم بوسیدنمُهر پیشانی‌ ات می‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط