مرد مست به خانه آمد آنقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش ب

مرد مست به خانه آمد آنقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست...پیش خودش گفت حتما فردا زنم برای شکستنه گلدان کلی داد و بیداد میکند و همان جا خوابش برد وصبح که بیدار شد ...یادداشتی را روی یخچال دید :عزیزم صبحانه ی مورد علاقتو روی میز چیدم الانم رفتم بیرون برای ناهار مورد علاقت چند تا چیز بخرم دوست دارم عشقم .....
مرد با تعجب از پسرش پرسید این یادداشت چیه ؟؟چرا مامانت ناراحت نشده ؟؟؟؟
پسر گفت : دیشب که مست بودی مامان بغلت کرد تا بذارتت روی تخت و بابا تو ، تو عالم مستی گفتی خانم به من دست نزن من متاهلم ....
واقعا سلامتی یه همچین
مردایی...

واقعا دم چنین مردایی گرم !! به افتخارشون
دیدگاه ها (۶۶)

خیلی دلم تنگه !!

واقعا این جمله حرف ندااااره !!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط