یاد تو می وزد ولی بی خبرم ز جای تو
یاد ِ تو می وزد ولی... بی خبرم ز جای تو
کز همه سوی می رسد... نکهت ِ آشنای تو
" عمر منی " به مختصر، چون که ز من نبود اثر
زنده نمی شدم اگر... از دم ِ جان فزای تو
گرچه تو دوری از برم... همره ِ خویش می برم
شب همه شب به بسترم، یاد تو را به جای تو
با تو به اوج می رسد... معنی دوست داشتن
سوی کمال می رود... عشق به اقتفای تو
خواجه که وام می دهد، لطف تمام می دهد
حسن ختام می دهد... شعر مرا برای تو:
" خاک درت بهشت ِ من، مِهر رُخت سرشت من
عشق ِ تو سرنوشت من... راحت ِ من، رضای تو "
کز همه سوی می رسد... نکهت ِ آشنای تو
" عمر منی " به مختصر، چون که ز من نبود اثر
زنده نمی شدم اگر... از دم ِ جان فزای تو
گرچه تو دوری از برم... همره ِ خویش می برم
شب همه شب به بسترم، یاد تو را به جای تو
با تو به اوج می رسد... معنی دوست داشتن
سوی کمال می رود... عشق به اقتفای تو
خواجه که وام می دهد، لطف تمام می دهد
حسن ختام می دهد... شعر مرا برای تو:
" خاک درت بهشت ِ من، مِهر رُخت سرشت من
عشق ِ تو سرنوشت من... راحت ِ من، رضای تو "
- ۱.۹k
- ۰۷ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط