بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...



♡کلاغ پر ... ماشین باباهم پر...♡

همیشه نماز صبح میرفتند نماز جماعت. یک روز صبح رفت بیرون از خانه.دید ماشینش نیست. توجهی نکرده بود و رفته بود به نماز...
وقتی به خانه بازگشت، بچه ها رو جمع کرد و با آنها بازی کرد و گفت:
《کلاغ پر!!!... ماشین بابا پر!!!...》
یعنی اصلا برای ایشان مال دنیا هیچ اهمیتی نداشت و میگفت:
{هیچ مهم نیست؛اگر خدا بخواهدپیدا میشود}

نقل از همسر شهید...



شادی روح شهید عبدالرضا مجیری و شهاااااااادت جامونده ها صلوات حیدری...
دیدگاه ها (۳)

بسم رب الشهداء...با هم قرار گزاشته بودیم جمعه ها بریم کوهبعض...

بسم رب الشهداء...شهید مدافع حــــــــــرم مصطفی شیخ الاسلامی...

بسم رب الشهداء...این سنگ قبر آقا سجاددد مرادی...انگار همین د...

بسم رب الشهداء...تاکی عکس رفیقا قاب خاطرات بشه؟؟؟!!!...اینم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط