ددیجذابمن

#ددی_جذاب_من

پارت ۳۳


_چرا برگشتین مگه خوش نگذشت بهتون

بابای کوک:نه عزیزم خسته کنندس

_اوهوم عمه شما چرا برگشتین

عمش:عزیزم دیگه ما هم اومدیم آخه فردا شب داره واسه جنی خواستگار میاد

+اع جدی اتفاقا عمو ما هم چند روز دیگه میرسیم خدمتون

&واسه چی

+واسه خواستگاری

~بیاین قدمتون رو چشم

اون لحظه می‌تونستم حرص خوردن جنی و عمم رو به وضوع ببینم خخخ حقتونه فشار بخورین

&باشه بیاین پسرم

+لونا بیا بریم بالا تو اتاق

_بریم

دستمو گرفت و منو برد بالا تو اتاق خودش رفتیم تو ترانس و نشستیم هوووف این دوباره میخواد سیگار بکشه دیدم سیگارشو ازجیبش درآورد و روشن کرد و چند تا پک ازش کشید

_جونکوک

+جانم

_میدونی یکی از شرط هی ازدواجم با تو چیه

+نه بابا شرط هم میخوای بزاری خب حالا بگو ببینم چیه

_اینکه دیگه سیگار نکشی

+چی زیبا بود،مسخرس(خنده)

_چیش مسخره هست اینکه دلم نمی‌خواد سیگار بکشی موعتاد شی

+(در حال پاره شدن)من موعتاد نمیشم با این چیزا نترس بیبی

_لطفا به خاطر من اگه منو دوست داری دیگه سیگار نکش گفتم اگه منو دوست داری

+خیلی خب باشه اگه ناراحت میشی دیگه نمی‌کشم

سیگارشو خاموش کرد
دیدگاه ها (۰)

#ددی_جذاب_من پارت ۳۴+حالا بیا بغلمدستشو بازکرد و رفتم بغلش_ا...

#ددی_جذاب_من پارت ۳۵+خب بیبی من دیگه باید برم یه سری کار دا...

#ددی_جذاب_من پارت ۳۲_ایششش چرت پرت میگی واسه خودت+دوباره بی ...

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

Part:24______________________________لونا: باشهلونا اروم رف...

#𝑳𝑶𝑽𝑬_𝑴𝒀_𝑻𝑬𝑨𝑪𝑯𝑬𝑹 𝒑𝒂𝒓𝒕 ²¹بالاخره با کمی خوش و بش به تماس پاین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط