مرحله پنجم اعزاداری پارت

مرحله پنجم اعزاداری پارت 40
الان تا پارت چهل گذاشتم من ازتون نظر میخوام وگرنه بقیشو نمیذارم

گارسون که غذا رو گذاشت جلوم
ـ داری میری یه کوکا هم بیار اینجا
گارسون ـ چشم
گارسون رفت
ـ من کاغذ قرار داد رو به وکیلم میگم اماده کنه
جونگ کوک ـ دیگه چیکارا بلدی؟
ـ مگه تموم شد؟
جونگ کوک ـ اره بابا شنود رو برداشت
ـ اخیشش خیالم راحت شد؟
جونگ کوک ـ با هی سون ـم اینجوری رفتار میکنی؟
ـ نه بابااا
شروع کردیم به غذا خوردن
ـ وایی خیلی خوشمزه س*در حال خوردن*
داشتم کوکامو میخوردم که..
جونگ کوک ـ کیوت
کوکا از دهنم پرید بیرون
ـ بوووو؟ کیوت؟
جونگ کوک ـ So cute
ـ نکبت
جونگ کوک ـ حیف که باهام قهری وگرنه یه نکبتی نشونت میدادم
ـ گه گه گه*مسخرش میکنه*(عنتر خانم)
جونگ کوک ـ *خنده*
بعد از اینکه غذامونو خوردیم
جونگ کوک ـ هسی یه خورده پیاده روی کنیم؟
ـ دیر وقته
جونگ کوک ـ دیر وقت کجا تازه ساعت 8 ربع کمه
ـ جدی؟ من فک میکردم 10 اینا باشه
جونگ کوک ـ ده که اینجارو میبندن، حالا چی میگی میای؟
ـ باشه بریم
جونگ کوک ـ ایول *زیرکی*
جونگ کوک تا بهش بریم رو گفتم انگار خوشحال شد
جونگ کوک ـ بریم؟
ـ اوهوم
صورت حسابو اوردن جونگ کوک حساب کرد من هیچی همرام نبود که حداقل جدا حساب کنیم
ـ یادم باشه بعدا پولشو بهت بدم
جونگ کوک ـ عمرا بگیرم، فک کن دعوت من بودی
ـ باشه
دیدگاه ها (۱)

مرحله پنجم اعزاداری پارت 41 داشتیم میرفتیم سمت ماشین که گوشی...

مرحله پنجم اعزاداری پارت 42ـ عاا سالگردتون مبارک میچیمیا ـ م...

مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 39دلم میخواس دستشو بگیرم دستمو او...

مرحله پنجم اعزاداری پارت 38سریع رفتم داخل اتاق سرم وصل ات بو...

ارمان عشق و نفرت پارت 5صبح شد آت خیلی درد داشت کوک رفت غذا پ...

رمان عشق و نفرت پارت۶جونگ کوک : بریم بخوابیم بچه ها بیاین دا...

رمان عشق و نفرت پارت۱۱جونگ کوک:آره آت بعد از حرف جونگ کوک لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط