بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۱

#الینا
بدوبدو در مغازه رو باز کردم و واسه خودم یه قهوه درست کردم به همراه شیرینی های خامه ای که قبل از اینکه بیام اینجا از قنادی مشهور و معروف این شهر خریدم
اوه که چه کردم دهنم اب افتاد

صبح انقدر دیرم شده بود که با عجله اومده صبحونه نخوردم
وای بدون صبحونه با شکم خالی که نمیشه درست کار کرد
بازم مثل همیشه واسه خودم سنگ تموم گزاشتم
من هروز حتی روزای تعطیل پنجشنبه و جمعه ها ساعت ۸ صبح در مغازمو باز میکنم
یعنی مزون لباس عروسم

اصلا خوشم نمیاد یک روز هم نیام سر کار و تعطیلش کنم بشینم تو خونه چیکار کنم؟
خونم که میمونه قصر انقدر بزرگه ادم توش گم میشه هیچ هیجان و سرگرمی هم که توش نیست فقط هرجارو نگاهومیکنی وسایل لوکس میبینی

بعضی وقتا دلم میخواد برم تو یه کلبه دنج و کوچیک چوبی تو وسط یه جنگل تک و تنها زندگی کنم و کیف دنیارو بکنم
تو همین فکرها بودم که گوشیم صدا داد

یه تماس از مینا
بهترین دوست و صمیمی ترین دوستم تو ۱۵ سال گذشته
بله دقیق ۱۵ ساله که با مینا دوستم البته ۲ روز دیگه سالگرد دوستی ۱۵ سالگیمونه
از ده سالگی باهمیم
جک و بک زندگی هم رو میدونیم
مینا نامزد داره و به معنی واقعی کلمه نامزدش از منم پولدار تره
البته مینا حد متوسطه یعنی نه پولداره نه فقیر ولی از بابت نامزدش شانس آورده
چون اونم دیگه الان تو جمع میلیاردراست

آیکون سبز رو کشیدم و جواب دوستم رو دادم

_الو مینی

_الو الی

من به اون میگم مینی اونم به من میگه الی همینقدر شیک و مجلسی

_الی اگه بدونی چیشده

_چیشده؟

راستی مینی هم با من تو مزون کار میکنه و ما شریک هم هستیم
و حتی ما اونقدر صمیمی هستیم که از خواهرمم بهم نزدیک تره
و تازه باهم رفتیم یه رشته مشترک که باهم تو یه دانشگاه باشیم و الان هم باهم تو یه مکان کار می‌کنیم
و الان هم مینی با خانواده اش رفته مسافرت یک هفته ای و نمی تونست بیاد سرکار ولی گفت از دور حواسم به کارها هست
و اون هماهنگی های جشن های عروسی مردم رو انجام میده یعنی میاد به من میگه باید عروسی ترتیب بدی منم ترتیب میدم

_الی یه تیلیاردر به من زنگ زد و گفت میخواد یه جشن عروسی بزرگ و باشکوه واسه پسرش برگزار کنه
ببین طرف از توام پولدار تره یعنی تمام شد رفت یه عالمه پول از این عروسی گیرمون میاد رفیق فقط تو باید بری شرکت مرده و باهم کارای لازم رو انجام بدی و هماهنگی و برنامه ریزی و ...
خودت که میدونی دیگه
_وایسا وایسا ببینم
تو بگو پادشاه مصر
هرکی هم باشه من نمیرم خدمتش
خودش باید بیاد مزون و من هماهنگی های لازم رو انجام میدم
_دختر تو احمقی
_نه چرا؟
_میگم طرف تیلیاردره
_خوب که چی؟
_خوب که اون غرور لعنتیت رو بزار کنار من به اون پولی که میخواد بده نیاز دارم

لایک هاش بالای ۱۰ تا
دیدگاه ها (۵)

#بد_بوی#پارت_۲_مگه تو نامزدت اندازه من پولدار نیست؟_نه خر جا...

#بد_بوی#پارت_۳ وقتی رسیدیم در اتاق رئیس تا منشی خواست در بزن...

جیمسون خفنمون

الینا دختر جذابمونن

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟐𝟖ات: «وای… من چرا این کارو کر...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟐𝟗کوک: «ات....»ات: «جان؟ »(😳)ک...

#بد_بوی#پارت_۲۰#الینا وقتی همه چی رو واسه مینا تعریف میکنم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط