صدایمهمینی

#صدایم_ڪه_میڪنی
باران مے شوم و یڪریز
دفتر سپید دیدگانت را خیس از
قطرات شعر مے نمایم
انگار #من متولد شده ام
#تو را دوست بدارم
انگار به دنیا امده ام
براے #توو بمیرم
ڪمے از شراب #لبانت را
در پیاله دلتنگیم بریز و بگذار این #عشق
انچنان در جانم رعشه بیندازد
ڪه جز با گرمے دستانت ارام نگیرم



دیدگاه ها (۱)

دوست دارم نرو دوست دارم بفهم دوست دارم بمونمن عاشق ِ توئمتو ...

قهر و آشتی که نباشدباید به آن رابطه شک کرد!باید قهری باشد تا...

عجب باغیست"آغوشت"خیال پرخوری دارم...

امشب ریسمان گیسوانت رابه قلب من زنجیر کنتا چشم هایت #قصه ی ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط