سکوتی بود بر قلبم که با آن می زدم فریاد

سکوتی بود بر قلبم که با آن می زدم فریاد/
اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
دیدگاه ها (۳)

هرررررررگز

هه

ﺑﯽ ﺗــــــــــــــﻮ . . .پﺎﯾﯿﺰ . . .آﻧﻘﺪر زود ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﮔ ﻬﺎ...

از تنهایی خود لذت ببر تا دیگران نتوانند از بازی دادن تو لذت ...

‌ مرا؛به یاد بیاور...مرا ز یاد مبر....که انعکاسِ صدایم... در...

من تورا به وجدانت سپردم هرشب مرا به یاد آور که چطور درسکوتت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط