فیک ددی های وحشی پارت نوزدهم

ات: الو سلام کوک
کوک؛ سلام بیبی کجایی؟
ات: با یونا امدیم بیرون
کوک: آها یادت نره شب باید بریم مهمونی
اگه لباس هم نداری با یونا برو بخر، یادت نره لباست پوشیده باشه خوشگل خانم
ات: اوم باشه، ولی پوشیده متاسفم
کوک: چیی که پوشیده نمیخری ها
ات: پریودم هیچکار نمی تونی بکنی
کوک: اوففففف یادم نبود
ات: باشه به هر حال، بای
کوک: مواظب خودت باش نفسم

یونا: چقدر حرصش میدی دختر
ات:(خنده)
یونا: میخوایم بریم خرید؟
ات: آره، میای‌
یونا: من نیام خرید؟ واقعاکه
ات: ببخشید ببخشید، خب الان بریم
یونا: آره بریم

ات: من حق ندارم لباس باز بردارم
یونا: بله وقتی ددی داری دیگه همین میشه
بیا اون لباس رو نگا
ات: نه زشته اونوری رو نگا خوشگله
یونا: آره، برو بپوشش ببین چطوره
ات: یونا خوب شدم
یونا: وای دختر محشره
ات: خب پس همین رو بر میدارم
یونا: این قشنگه واسه خودم برش دارم؟
ات: آره عالیه
دیدگاه ها (۹)

1لباس ات2لباس یونا3کفش ات4کفش یونا5کیف ات6کیف یوناو اینکه بچ...

یونا

استایل ات واسه دانشگاه

فیک ددی های وحشی پارت هیژدهم

هنرمند کوچولوی من

هنرمند کوچولوی من

حس های ممنوعه ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط