رنگش آبی بود

- رنگش آبی بود
نه رنگ چشم و پیراهنش، قلبِش آبی بود
نه آبی دریا که غرقِت کنه، آبیِ آسمون بود
بهت جُرعت پرواز وعاشقی میداد.
اب بود روی آتش روزگارِ تنهایی من.
آب بود برای این ماهی.
یعنی ازالف بگیرتا ی آخرِ الفبا روی خودش بود
آبی بود، آبیِ آبی.. 🌊
دیدگاه ها (۵۹۷)

يكی از سمی ترين كارايی كه كردم اين بود كه بدی های ادمارو ناد...

تو نفهمیدی، اما من سرانجام ریسمان را بریدم. ریسمان را بریدم ...

تبدیل به آدمی بشید که به موقعش احساسیه و به موقعش منطقش حرف ...

انقدری به من نزدیک شدی که دیگه فکر نمیکنم چیزی توی این دنیا ...

زخم کهنه پارت ۴۵ جمله ی آخرش باعث شد اخم سومین از هم باز بشه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط