مروارید آبی

مروارید آبی
Part¹²⁴
ویو لانا
وقتی صدای شلیک تفنگ به طرف خودم و شنیدم چشمام و بستم و منتظر سوزشی بودم ولی هیچ اتفاقی واسم نیوفتاد و همه جا در سکوت بود اروم اروم چشمام و باز کردم و که با صورت به هم ریخته کوک مواجه شدم
+ کوککک (شوکه داد)
دستمو به پشت کمرش کشیدم و نگاهی به کف دستم کردم...
خون.... کف دستم خون بود..
کوک به جای من تیر خورد
+ کوک... هقق تو چیکار کردی؟ (گریه)
_ لانا بهم قول بده بچه مون و خوب تربیت میکنی (اروم)
+ کوک ساکت باش داری خون ریزی داری (گریه)
_ لانا اشنایی باهات یکی از زیباترین اتفاقاتی بود که تو زندگیم افتاده بود (اروم)
+کوک تورو خدا حرف نزنن (گریه)
کوک اروم اروم افتاد زمین و لانا هم بغلش کرده بود*
_ لانا لطفا مادر خوبی برای بچه باش
لطفا..(سرفه خون) لطفا... برو فرانسه
+کوکک ساکت باش (گریهه)
من بدون تو هیچ جایی نمیرم خب؟
_ (لبخند) مرسی که پیشم بودی چشماش و بست
+کوک ( گریه عربده)


#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱۲)

مروارید آبیPart ¹²⁵ویو لانا امبولانس همراه ماشین پلیس اومد د...

از یک تا ده به مروارید آبی نمره بدید شرط فصل دوم 20 لایک پست...

مروارید آبیPart ¹²³$لوکاس هنوزم داری از جونگکوک دفاع میکنی پ...

مروارید آبیPart¹²²ویو کوکاومدن سمتم و گفتن از ماشین پیاده شم...

یونا :از حرف های کوک ترسیدم که یهو در ماشین باز کرد دستم گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط