آذر را دیدم

آذر را دیدم.
یواشکی در گوش همه می گفت این پاییز را بخاطر بسپار.
ایمان و امید را در دستان باد می سپرد وباد آنها را در نفس های آدمی می کاشت

به آذر ایمان داشته باش.
این پاییز عاشق خواهی شد.
دیدگاه ها (۲)

کاش می‏ گذاشتیهوای رابطه‏ مانمعتدل باشد.من از این خشکیِ توو ...

شب امّا برای من استوقتی فکر می‌کنم این‌وقتِ شبمکر چندنفر بید...

یکے بـــودولی یکـی نبــود بپرســـدچگونه به دوش کشیدبارِ این ...

" قصه ها "برای بیدار کردن ما نوشته شدند ،اما تمام عمر ، ما ب...

چقدر صبح زیباست ...گویی خدا فرصتی دوباره برای زندگی ...عشق ....

دشمن حقیقت انسانی تو

مهر هم تمام شد با تمام بی‌مهریشاصلاً این آبان‌ها بیشتر بوی پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط