آه از وقتی که یارت کفش رفتن پا کند

آه از وقتی که یارت کفش رفتن پا کند

تا خودش را در کنار دیگری پیدا کند

عشق رمّانی غم انگیز است،سختی می کشد

هرکه نقش قهرمان قصه را ایفا کند

دور از آغوش تو می لرزم ،تویی آنکه بناست

دست خود را مثل شال از گردن من وا کند

رفتی و باعث شدی در فصل گرم سال هم

یک نفر باشد که هی دستان خود را ها کند

نیست و نابودم و از بس نمی آیم به چشم

آینه کم مانده تصویر مرا حاشا کند

یاد تو افتادم و بدجور داغم تازه شد

وای از روزی که زخم کهنه ای سر وا کند.



#F
دیدگاه ها (۴)

تو که خود ناب ترین شعر دل انگیز منیچه نویسم که ز شرمش ق...

یا دوست من باش و یا دشمنِ جانی لبخند بزن با ستمی هم نفسم باش...

خانه ای خواهم ساختآسمانش آبیباز باشد همه پنجره هایش به پذیرا...

مثل یک دریا شدم ، اما تو باران نیستیمثل خورشیدم برایت، ماه ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط