از همه

از همه
سراغ تو را میگیرم
سرم رابلند می کنم
آسمان هنوز ادامه دارد
و من در پایین ترین نقطه ی افرینش
نشسته ام
میان اینهمه شور و هیاهو

یک روز انقدر دور و ناپیدایی که
نشانی تورا هیچ عابری نمی داند
و روز دیگر انقدر
نزدیک و پیدایی
بی انکه پلک هایم را باز کنم
می بینمت

دست اتفاق را می گیرم
بالشم را پر از شعرهای تازه می کنم
تا جای پاهایت
رو فرش بیفتد
و خواب هایم بوی تن تو را...
دیدگاه ها (۴)

🕊 منتظرهیچ‌چیز نمانیدنه برای آخر هفتهنه برای تابستاننه برای ...

میدونم واقعا شورشو درآوردم اماباید برمان شاالله عمری باقی بو...

صب بخیر💓

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط