منصفانه نیست

‌منصفانه نیست !
که ما ، در زمانه ی مدرن باشیم ، با سختی های عهدِ عتیق و دَقیانوس !
درستش این بود که یکی - دو قرن ، عقب تر بودیم ، اما تا این اندازه ، غمگین و بلاتکلیف نبودیم .
من که ترجیح می دهم تمامِ سختی ام برایِ آبی باشد که ناگزیرم با کوزه ی سفالی از چشمه بیاورم ،
نگرانی ام برایِ برشته شدنِ نانِ تنور گِلی ،
و غصه ی شبانه ام برایِ سویِ کمِ چراغِ گردسوز ،
اما دلم خوش باشد ...
اما دغدغه ی نانِ شب ها و بی سرانجامیِ روزها پیرم نکند !
این به روز رسانیِ لعنتی ، ما را بدجور ، صنعتی و وابسته کرد !
کاش فریبِ زمانه را نخورده بودیم !
کاش می دانستیم که هیچ اتوبانی ، بدونِ تلفات و تخریب نیست ،
و هیچ ساختمانِ بلندی نیست که روشناییِ خانه هایِ کوچکتر را نگیرد !!!
کاش پدرانمان ، مدرنیته را پس زده بودند ،
تا کارِ ما به اینجا نمی کشید ...
اینجا که حالمان تعریفی ندارد ...
اینجا که ظاهراً خوبیم و باطناً ، کم آورده ایم ...
این مدرن شدن ، به کوتاه شدنِ دست هایمان نمی ارزید !
کاش در روزگارِ قشنگِ خانه هایِ کاهگِلی و کوچه هایِ خاکی ، جا مانده بودیم ،
همان جا که چشمه ی همدلی و #انسانیت ، هنوز جریان داشت ...
همان جا که همه چیزِ دنیایمان ؛
به خودمان مربوط بود ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
دیدگاه ها (۵)

دل آدم خر که نیست...می‌فهمه!مثلا من هیچ وقت از بابام نپرسیدم...

و من همیشه خودم بودم. گاهی غمگینِ غمگین، گاهی شادِ شاد. گاهی...

گاهی...بی هوا دلم هوایش را میکند هوای اویی که،هیچوقت...هوایم...

⚘🌱آمدن مگر چطور می تواند باشد ؟غیر از این است که عطرت بپیچد ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط