حکم دل کردم ولیکن اول بازی برید

حکم دل کردم ... ولیکن اول بازی برید
دل بدستش داده بودم پس چرا دل میبرید !؟!

نوبتی دیگر گذشت و نوبت من باز شد
شک و تردید صدور حکم هم آغاز شد

چشم در چشم حریف ودیگری بر دست یار
بر زمین انداختم سرباز دل را بیقرار

اشتباهی کرده بودم ، آس دل دستش نبود
هیچ خالی مثل خال هندوی مستش نبود

شاه داشت اما حریفم بی بی دل را ربود
برگ های بی ثمر از دست من افتاده بود

بعد از آن بازی نگشتم من دگر گرد قمار
نه گذر کردم از آن کوچه ، نه آن شهر و دیار
#عــاشـقانـه#عشـــق#Love#قــانـون#عــاشــقـی#حــکم#دل#دادم#
دیدگاه ها (۴)

به نام خدایے ڪه مهر او قوت قلب ما،و یاد او راحتے روح ماست، آ...

پرویز پرستویی در ایسنتاگرام خود نوشت: خب! بساط سگ گردانی و س...

پنجشنبه است و  روز عید غدیر،  خدایا رحمت و نعمتت را بر همه د...

"تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی صراط المستقیمی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط