بیشتر تلاش کنم

°•بیشتر تلاش کنم !°•





ممنون برای نوشیدنی.
- منم ممنونم.

تعظیم کوتاهی به نیکی کرد .
و مسیرش رو به خونه اش در پیش گرفت..
در طول مسیر بهش فک می‌کرد..
دیدن یه سلبریتی..هه...
تقربیا به کوچه ای که اونجا زندگی می‌کرد نزدیک شد .
ولی...


- ببخشید..

با صدای فردی برگشت.
اون.. نیکی بود.
پسر نفس نفس زنان به دختر نگاه می‌کرد.
عرض پیشونیش رو با اسین لباسش پاک کرد .

- میشه اسمتون رو بدونم!؟..

اسمم...

دختر خنده ای کرد و به شوخی لب زد .

اوه خدا جون نکنه یه سلبریتی ازم خوشش اومده.. یا.. قراره باز مهمونم کنه به چیز های خوش مزه!..

بعد کمی مکث لبخند ارومی زد ...

اسمم سای عع..

- اوه.. ممنون..

نیکی لبخندی زد ولی قبل رفتن دختر جمله ای رو گفت.. کع به گوش سای هم رسید.

- خوشحال میشم..
دوباره همو ببینیم....

شاید توی دیدار دوباره..
شجاعتی بیشتر بهش دست میداد..
شجاعتی کع شاید..
بهش اجازه پرسیدن سوالات دیگه رو میداد..

The end...


♪゚.+:。∩゚.+:。*。・。*♪゚.+:。*。・。*♪゚.+:。∩゚.+:。*。・。*
امیدوارم از این چن پارتی خوشتون بیاد.
راستش اینو قبلا نوشته بودم و حقیقت وقت نکردم یه تکپارتی دیگه بنویسم . امیدوارم ناامیدتون نکرده باشم..دوستون دارم منتظر نظرات قشنگتون هستم ♡


ʏᴏʀɪ-



#TAKparty
#ENHYPEN
#Niki
#نیکی
#انهایپن
#درخواستی
#تکپارتی
دیدگاه ها (۳)

تغییر دهنده مسیرم..

تغییر دهنده مسیرم..

3:01صبح‌‌..لعنت بهش..چطور تونست..چرا همچین جایی به خواب رفته...

°• بیشتر تلاش کنم ! •°عرق روی پیشونیش روی زمین باشگاه چکید....

black flower(p,302)

زود قضاوت نکن

black flower(p,318)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط