تنفری که تبدیل به عشق شد
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۶۲
ویو هوسوک : جیمین بهم زنگ زد
جیمین : الو پسر کجایی
هوسوک : عامم.. لب جواهر فروشی
جیمین : وسط سئول؟
هوسوک : اوهوم
جیمین : وایسا منم اومدم
هوسوک : هاا ..تو میای چیکار
جیمین : بمونیا اومدم
هوسوک : باشه
......
۱۵ دقیقه بعد
جیمین : های
هوسوک : ...اومدی چیزی بخری؟
جیمین : یسسس و نظر توام میخام
اها تو اینجا چه میکنی
هوسوک : حالا برا کی میخایی؟
میونگ؟
جیمین : آره
امشب میاد خونه ما میخام همونجا ازش بخام زنم شه
هوسوک : اوووووو
جیمین : نگفتی اومدی چیکار
هوسوک : خاببب....اهم...
اداره کارم دارن باید برم
*جیمین دست هوسوک و میکشه
جیمین : هویی وایسا ببینم سوالمو جواب بده بزارم بری تازه گفتم که نظرت و میخام
هوسوک : عامم...خب بلخره قراره بفهمی که پس میگم
.....
میخام از ا/ت خاستگاری کنم
....
جیمین : * یه چشم غوره میره با یه نفس عمیق
هوفف...خب چون رفیقمی . با اعتمادی .پلیسی .درآمدتم که بد نیس ا/تم که دوست داری ...
ا/ت و دوسش داری دیگه
هوسوک : به خدا خیلی دوسش دارم
جیمین : خوبه ....فقط ببینم دلشو شکستی یا ناراحتش کردی ببینم گریه میکنه یا...
هوسوک : هوفف باشه بابا چه قدر شرط و شروط میزاری
عین مادر زنا
خاله اینجوری نیست
جیمین : .....باشه
هوسوک : خب *خنده شیطانی
خودتم که...هه هه نتونستی طاقت بیاری
جیمین : *خنده
راستش نه
میترسم قبل اینکه زنم شه یه کاری دست میونگ بدم
هوسوک : ...خاک تو سرت هول هیز
خب بیا بریم تو
....
ویو هوسوک : جیمین بهم زنگ زد
جیمین : الو پسر کجایی
هوسوک : عامم.. لب جواهر فروشی
جیمین : وسط سئول؟
هوسوک : اوهوم
جیمین : وایسا منم اومدم
هوسوک : هاا ..تو میای چیکار
جیمین : بمونیا اومدم
هوسوک : باشه
......
۱۵ دقیقه بعد
جیمین : های
هوسوک : ...اومدی چیزی بخری؟
جیمین : یسسس و نظر توام میخام
اها تو اینجا چه میکنی
هوسوک : حالا برا کی میخایی؟
میونگ؟
جیمین : آره
امشب میاد خونه ما میخام همونجا ازش بخام زنم شه
هوسوک : اوووووو
جیمین : نگفتی اومدی چیکار
هوسوک : خاببب....اهم...
اداره کارم دارن باید برم
*جیمین دست هوسوک و میکشه
جیمین : هویی وایسا ببینم سوالمو جواب بده بزارم بری تازه گفتم که نظرت و میخام
هوسوک : عامم...خب بلخره قراره بفهمی که پس میگم
.....
میخام از ا/ت خاستگاری کنم
....
جیمین : * یه چشم غوره میره با یه نفس عمیق
هوفف...خب چون رفیقمی . با اعتمادی .پلیسی .درآمدتم که بد نیس ا/تم که دوست داری ...
ا/ت و دوسش داری دیگه
هوسوک : به خدا خیلی دوسش دارم
جیمین : خوبه ....فقط ببینم دلشو شکستی یا ناراحتش کردی ببینم گریه میکنه یا...
هوسوک : هوفف باشه بابا چه قدر شرط و شروط میزاری
عین مادر زنا
خاله اینجوری نیست
جیمین : .....باشه
هوسوک : خب *خنده شیطانی
خودتم که...هه هه نتونستی طاقت بیاری
جیمین : *خنده
راستش نه
میترسم قبل اینکه زنم شه یه کاری دست میونگ بدم
هوسوک : ...خاک تو سرت هول هیز
خب بیا بریم تو
....
- ۱۷.۸k
- ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط