کیا این رمان رو یادشونه تصمیم گرفتم ادامه بدم آخه تو جا

(کیا این رمان رو یادشونه؟ تصمیم گرفتم ادامه بدم آخه تو جای حساسی بود گفتم حداقل یک پارت الان بزارم)
سونیک و ناین و شدو پرایم
فصل دوم پارت ۱۵
از زبان ناین
من: حداقل تا وقتی شدو از سر کارش بیاد اینجا بمون سونیک
(افکارم: ای باباااا چه جوری قراره به سونیک بگم من حاملم هان!؟بهم گوش نمیده....)
سونیک: عه...باشه....
من:.... حداقل بشین خسته نشی
سونیک چیزی نگفت ولی رفت نشست رو مبل ، از چهرش میخورد منتظره شدو بیاد تا بزندش.
منم رفتم کنارش نشستم
اتفاقی دستم رو دست سونیک میخوره با این حال که من در افکارم گم شدم، افکار هایی از چه جوری به سونیک بگم من حاملم
سونیک فهمید که دست من رو دست اونه و سرخ شد و به دست ما نگاه کرد ، انگار که به کل خشمشو فراموش کرده
یهو من فهمیدم که دستم رو دست سونیکه و منم سرخ شدم و تا خواستم دستمو بردارم سونیک دست منو محکم ولی نه زیاد محکم گرفت و سر جاش نگه داشت
بعد ۲ دقیقه من تصمیم گرفتم که دیگه اینو بگم
من به سونیک نگاه کردم
من: سونیک من-
یهو حرفم قعط شد وقتی یهو در باز شد و دیدم شدو اومد تو و ترس منو بیشتر گرفت
شدو یهو دست منو سونیک رو دید که چه جوری محکم گرفته شدن و اعصبی شد و با اعصابانیت گفت
شدو: دارید چه غلطی میکنید؟!
سونیک برخاست در حالی که هنوز دست منو گرفته بود و هم زمان منم کاری کرد بلند شم
سونیک: من باید بگم تو اینجا چه غلطی می‌کنی!
شدو بیشتر اعصبی شد و اومد جلو و رفت درست جلوی ما و یه مشت زد به صورت سونیک
سونیک: اخخخخخ
من: شدو نکن!(در افکار: فک کنم صلاح نیست که به سونیک یا شدو بگم من حاملم...)
سونیک: شدو به خدا من نیت بد ندارم فقط میخواستم با ناین حرف بزن-
شدو حرف سونیک رو قعط کرد و گفت: درباره ی چی؟!
سونیک: اون میخواست ی چیزی بهم بگه پس منم مثل دوست فقط منتظر بودم بگه ولی وقتی میخواست بگه تو اومدی تو!
شدو به من نگاه کرد
شدو: میخواستی یه چیز مخفیانه به سونیک بگ؟!؟!؟ حداقل به هر دومون هم زمان بگو!الان!
من: به خدا میخواستم بهت بگم شدو ولی هم زمان نمیتونم به هردوتون بگم....
شدو:...باشه من میرم تو اتاقم تو اول به سونیک بگو ولی باید بعداً دقیقا همون چیزی که به سونیک گفتی رو بگی!!!
چیزی نگفتم و شدو رفت تو اتاقش
ادامه دارد....
نویسنده:....حرفی ندارم فقط نظر بدید اونایی که تا حالا نخوندن اولین پستای این پیجم که چند پارت از این رمانه رو بخونن ببینید داستان چیه حوصله ی توضیح ندارم
دیدگاه ها (۵)

بکش پایین رمان جدید داریم

خیلیییی دوستون دارم من🥹❤️🍷💋خیلی خوشحال میشم که همیشه از این ...

عشقی زیر باران🌦️💗پارت دوم2⃣از زبان نویسنده✍️________________...

بکش پایین

ستارگان جادویی

تحت تعقیب

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط