افسانه

#افسانه

آخر ندانستیم عاقلانه زیستن یا عاشقانه؟
معقول و منطقی بودن یا مثل دیوانه؟

خود قبله‌ی دل کردن و تنهایی و عشق
یا دور معشوقی گردیدن همچون پروانه؟

عمر در یافتن این جواب مبهم طی شد
دیدیم نه وفا از آشنا نه دوست نه بیگانه

عشق حس هر آدم و آب حیاتی نایاب
از این جستجو جز غم نیست در پیمانه

من برای تو مینالم و تو برای یکی دیگر
قلب هیچکدام از ماها نیست در خانه!

کیست معشوق هر عاشق؟ خدا میداند!
عشق بخاطر اینست در تاریخ افسانه!

شاید که سرگردانی جزای عاشقانست
خود باختن برای خود باخته‌یی مستانه!

شاید که صاحب قلب کسی دیگر است
ما به عشق غیر از او کردیمش بتخانه!

شاید از این روست "بهار" نمی‌آید به دل
شاید کلید خزان از این رو ندارد دندانه

21خرداد1404



@abdoljabbar17
کانال و پیج 👇
@parwaz_ta_bare_doost


#سعدی #حافظ #مولانا #ادبیات #شعر #غزل #دلنوشته #عرفان #عشق #عاشقانه #الله #محمد #نثر
دیدگاه ها (۲)

اصل ماجرا

درد و زندگانی

قصه ی خزان و بهار

دور از مقصد

لحظه ها

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط