باز هم شبی دیگر از راه رسید
🔖
باز هم شبی دیگر از راه رسید
و من با کوله باری از حرفهای گفته و ناگفته ی خود
بر درگاه خانه ی تو نشسته ام و منتظرم تا در به رویم بگشایی
منتظرم تا دیدگانم از اشک شوق خیس گردد
منتظرم تا در سکوت و آرامش شب تو را با تمام وجود احساس کنم
ببین مرا ، یک نظر کافیست
تنها نگاهی از سوی تو،
مرا به اوج نیایش هایم می رساند
مرا به خود ، نه بالاتر از آن ، به تو می رساند
ببین دستهای خالی مرا
باز هم دستهایم ، تو را می طلبد
نگاهت را از من مگیر ، که من محتاج محتاجم
. وقتی رو به تو چِشمامُ بستم،
فهمیدَم بی تو خالیه دَستم
میدونَم تو چِشماتُ نبَستــی،با مَن هَستی
#شبتون_خدایی
💜 💜
باز هم شبی دیگر از راه رسید
و من با کوله باری از حرفهای گفته و ناگفته ی خود
بر درگاه خانه ی تو نشسته ام و منتظرم تا در به رویم بگشایی
منتظرم تا دیدگانم از اشک شوق خیس گردد
منتظرم تا در سکوت و آرامش شب تو را با تمام وجود احساس کنم
ببین مرا ، یک نظر کافیست
تنها نگاهی از سوی تو،
مرا به اوج نیایش هایم می رساند
مرا به خود ، نه بالاتر از آن ، به تو می رساند
ببین دستهای خالی مرا
باز هم دستهایم ، تو را می طلبد
نگاهت را از من مگیر ، که من محتاج محتاجم
. وقتی رو به تو چِشمامُ بستم،
فهمیدَم بی تو خالیه دَستم
میدونَم تو چِشماتُ نبَستــی،با مَن هَستی
#شبتون_خدایی
💜 💜
- ۳۲۳
- ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط