و این بود تمام حکایت ما

و این بود تمام حکایت ما !

تو نان شب بودی و من

دستی که همیشه

خالی به خانه بر می گشت..


#ایمان_صفری
دیدگاه ها (۱)

بهت پیله کردم بمونی ولی تو گفتی که اصراربی فایدس..چقد گریه ک...

من با سگی که پشت سرم واق واق میکنه هرگز نمیجنگم!من با شیری ک...

قبل از تو دوس داشتم خودم رو ...

اصلا حالا تو هی شعر بخوان...از عاشقی بنویس...از عشق...اینها ...

فقیرترین خانه ها...همان خانه ایست که خالی از مادر است...#ای ...

اگه بدن میشدم، قلبم بودی؛ درخت میشدم، ریشه‌م بودی؛ رنگ میشدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط