گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی

گفته بودی درد دل کن گــــــــــاه با هم صحبتی
کو رفیق راز داری؟ کــــــــــــــو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گـــــــــرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتـــــــــــی
تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد
غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کــــــــو غیرتی؟
گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره مــــــــاند
دور باد از خرمن ایمان عــــــــــــــــــــاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیـــــــــــــــدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حســـــــــــــــــــرتی
بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شــــــــد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتــــــــــــــی
من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تـــــــــــــــــــو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتـــــــــــــــــــــی
دیدگاه ها (۲)

لحظه های بی کسی را می شمارم ..یک و دو صد هزاران گشته این لحظ...

ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ...ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺁﺭﺍﻣﻢ ﻣ...

..(^^)..

تجویز دارو برای دانشجویان تو این ایام عزیز . . . . . . ۳ مشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط