نام رمانعشق من
نام رمان:عشق من
پارت: دوم
دبیرستان تموم شد منتظر اون دوتا اسکل موندم اومدن:
~بریم بیرون؟
◇اره تو چی جی؟
^^یادتون رفته کلاس دارم باید برم آکادمی.
~نمی فهمم توی کلاست چی یاد میگیری؟
^^کار با چاقو داداشام میگن یاد بگیرم بد نیست پس میرم.
~خوش به حالت این چند روزه یوری از سگم هار تره ولی نمی دونم چرا؟
^^بیاین اونجا بعد شب باهم میریم بار نظرتون؟
جفتشون باهم:باشه
میریم .
فلش بگ بعد کلاس:
^^بریم خونه ی من داداشام خونه نیستن به فریا هم بگیم بیاد تو آماده بشیم.
اون دوتا:باشه
رفتیم خونه لباسامونو پوشیدیم و رفتیم بار لباس چهارتامون باز بود ولی مشکلی نداره تا وقتی داداشای من و راکی متوجهش نشن مشکلی نیست میریم توی یه بار نشستیم سر یه میز سفارش میدیم ولی کم تا مست نشیم داشتم با راکی همونجا شبیه کاپلا میرقصیدیم که یه دستی سمتم دراز شد وه صورتمو بگیرم دست رو گرفتم و پیچوندم صورتشو نگاه کردم اریس بود یعنی روح از تنم جدا شد و برگشت دیوید و یوری هم اومدن:
یوری . اینجا خونه جی اره .
♧اینجا چیکار میکنید برید خونه.
^^نمیریم همینجا میمونیم شما اصلا به ما فکر میکنید اصلا خود تو دیوید میدونی من چقدر حالم بده بعدم شما الان اینجاید چه مشکلی داره ماهم باشیم؟
اریس . باشه پس بیاید اونجا .
تا رفتیم یه پسر بلند شد چهرشو ندیدم سریع رفت فقط فهمیدم اول اسمش ک داره سرم گیج رفت توی این چند روز انقدر حفظ ظاهر کردم حالم بد شد بیهوش شدم دلم برای قلدرم تنگ شده بود.
فلش بگ به سه روز قبل:
چت جی و کیفر دوست پسر جی
_خانوم کوچولو؟
+جانم؟
_ فکر کنم باید رابطه مونو تموم کنیم.
+چی؟چرا؟
_تو هنوز بچه ای و منم فکر کنم نمی تونم ندیدنتو تحمل کنم.
+باشه خداحافظ.
_خداحافظ.
دلم براش تنگ شده.
ممنون از حمایت شما!
پارت: دوم
دبیرستان تموم شد منتظر اون دوتا اسکل موندم اومدن:
~بریم بیرون؟
◇اره تو چی جی؟
^^یادتون رفته کلاس دارم باید برم آکادمی.
~نمی فهمم توی کلاست چی یاد میگیری؟
^^کار با چاقو داداشام میگن یاد بگیرم بد نیست پس میرم.
~خوش به حالت این چند روزه یوری از سگم هار تره ولی نمی دونم چرا؟
^^بیاین اونجا بعد شب باهم میریم بار نظرتون؟
جفتشون باهم:باشه
میریم .
فلش بگ بعد کلاس:
^^بریم خونه ی من داداشام خونه نیستن به فریا هم بگیم بیاد تو آماده بشیم.
اون دوتا:باشه
رفتیم خونه لباسامونو پوشیدیم و رفتیم بار لباس چهارتامون باز بود ولی مشکلی نداره تا وقتی داداشای من و راکی متوجهش نشن مشکلی نیست میریم توی یه بار نشستیم سر یه میز سفارش میدیم ولی کم تا مست نشیم داشتم با راکی همونجا شبیه کاپلا میرقصیدیم که یه دستی سمتم دراز شد وه صورتمو بگیرم دست رو گرفتم و پیچوندم صورتشو نگاه کردم اریس بود یعنی روح از تنم جدا شد و برگشت دیوید و یوری هم اومدن:
یوری . اینجا خونه جی اره .
♧اینجا چیکار میکنید برید خونه.
^^نمیریم همینجا میمونیم شما اصلا به ما فکر میکنید اصلا خود تو دیوید میدونی من چقدر حالم بده بعدم شما الان اینجاید چه مشکلی داره ماهم باشیم؟
اریس . باشه پس بیاید اونجا .
تا رفتیم یه پسر بلند شد چهرشو ندیدم سریع رفت فقط فهمیدم اول اسمش ک داره سرم گیج رفت توی این چند روز انقدر حفظ ظاهر کردم حالم بد شد بیهوش شدم دلم برای قلدرم تنگ شده بود.
فلش بگ به سه روز قبل:
چت جی و کیفر دوست پسر جی
_خانوم کوچولو؟
+جانم؟
_ فکر کنم باید رابطه مونو تموم کنیم.
+چی؟چرا؟
_تو هنوز بچه ای و منم فکر کنم نمی تونم ندیدنتو تحمل کنم.
+باشه خداحافظ.
_خداحافظ.
دلم براش تنگ شده.
ممنون از حمایت شما!
- ۱.۸k
- ۱۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط