درختانراهنوزایبرفشوقبرگوباریهست

#درختان_را_هنوز_ای_برف_شوق_برگ_و_باری_هست
زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست
مرا در قلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی
گمان می‌کردم ای بی‌رحم بین ما قراری هست
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی‌وفا از بی‌وفا هم انتظاری هست
چو در قلب تو می‌تازند بعد از من رقیبانم
به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست
اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی
بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست...
۲۰_۱۰_۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)

#ای_برف_سفید_یکرنگیت_را_به_رخ_مردمانی_بکش_که_عمری_رنگارنگ_زی...

#من_چہ_می_دانم_سرانگشتش_چہ_کرد_در_میان_خرمن_گیسوے_منآن قدر د...

#دست_های_تو_تصمیمم_بود_باید_میگرفتم_و_دور_می_شدم…

#به_وصالت_به_وصالت_که_مرا_طاقت_هجران_تو_نیست...#کنگان_برکه‌چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط