پارت علامت ته علامت جونگکوک

پارت ۵ (علامت ته_ علامت جونگکوک+)

..... نویسنده....
جونگکوک وارد جایگاه شد و کشیش شروع کرد به خواندن دعای مخصوص.
کشیش: جناب کیم وی ایا حاضرین در تمام لحضات زندگی مشترک چه خوب و چه بد، در بیماری و ناتوانی درکنار جئون جونگکوک باشید؟
_ بله
کشیش: جناب جئون جونگکوک ایا حاضرین در تمام لحضات زندگی مشترک چه خوب و چه بد در ناتواتی و بیماری در کنار کیم وی باشید؟
+بله.
کشیش: با اختیاراتی که به من داده شده شما رو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همسرتون رو مارک کنید(اینجا هم میشه مارک کرد)
... جونگکوک....
با نزدیک شدن وی بهم یه لرز کوچکی توی تنم افتاد. سرشو توی گردنم فرو برد و بوسه کوچکی گذاشت.
یهو دندونای نیشش رو وارد شاه رگم کرد.
احساس بی حالی داشتم. اینطور که فهمیده بودم وقتی شاطین کسی رو مارک میکنن زهرشون رو وارد بدن طرف میکنن و یک طرح روی جای مارک میوفته. واقعا درد داشت. خیلیی زیاد درد داشت، هر لحظه ممکن بود که جیغ بکشم. وی وقتی سرش رو از گردنم بیرون اورد با یه نیشخند نگاهم میکرد.
از طریق مارک بهم گفت: تو دیگه مال منی....

... تهیونگ....
وقتی کشیش گفت که مارکش کنم همه جمعیت منتظر این بودن که ببینن من کدوم سمت گردن رو مارک میکنم.
سمت راست برای احترامه و سمت چپ نشانه اینه که هیچ احترامی بهش ندارم.

وقتی سرم رو سمت راست گردنش بردم همشون متعجب شده بودن.
میدونستم استرس داره.
اول یه بوسه سبک گذاشتم که از استرسش کم. بشه. و حالا نوبت اصل کار بود. دندونای نیشمو وارد شاه رگش کردم رهزمو وارد بدنش کردم.
کمی از خونش رو خوردم. واقعا شیرین و خوشمزه بود. سرمو از گردنش بیرون اوردم نقش مارک تا فردا کامل میشه. با نیشخند نگاهش کردم و از طریق مارک بهش گفتم:تو دیگه مال منی.
جمعیت بلند داد میزدن که ببوسمش.
سرمو نزدیک صورتش بردم، هنوز اثرات درد توی صورتش بود. اروم نزدیکش شدمو یه بوسه سبک روی لباش گذاشتم.
... جونگکوک....
سرشون نزدیک صورتم اورد و یه بوسه سبک روی لبام زد. حالا نوبت پارچه رنگی بود، یکی از رسم های مسخره شیاطین که پدرم دیروز برام توضیح داد
.. فلش بک به روز قبل ازدواج..
پ. ک: ببین پسرم اونا یه رسم متفاوت با ما دارن. این پارچه رنگی رو میبندی که دور رون پات. بعد از مارک شلوارتو با دامن عوض میکنی تا وی راحت بتونه این پارچه رو از دور رونت به مچ پات برسونه. بعدم مثل دسته گل پرتابش میکنه و هرکسی گرفتش به یه نفر درخواست رقص میده.
+چه رسم مسخره و عجیبی.
پ. ک: فردا رسم توهم میشه.
دیگه خودت میدونی که شب رو بهام میگذرونین و فردا صبحش مادر و خواهر وی میان تا پارچه خونی رو جمع کنن و ظهر ش......
_____________
خمارییی😈😈😈
سلامم. فندوقا🤗🤗
این پارت رو سریع براتون گذاشتم و البته طولانی.
حالد شرطا.
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
دیدگاه ها (۲۰)

اسلاید اول حمله ایران بت اسرائیله و اسلاید دومم پدافند های ا...

بنگتن برگشته😎😎

پارت ۴.... ویو جونگکوک.... از پدرم متنفرم، ازش بدم میاد. بخا...

بلاخرهههههه ازادددد شدممممماز پستایی که گزارش کرده معلومه بل...

black flower(p,252)

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁹چند روزی گذشته بود.... همه درگیر پیدا کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط