اغوشاستاد

#اغوش_استاد🌙
#پارت41

پناه روگذاشتم وروتخت وبااومدن دکتر من وبیرون کردن وکلافه دستی به صورتم کشیدم که صدای زنگ گوشیم بلندشد درتوجیبم درش اوردم با دیدن اسم رضا جواب دادم:

_کجاموندی امیر؟

_یکم دیرمیام

_باشه

نیم ساعت گذشت که دکتربیرون اومدرفتم سمتش که گفت:

_نگران نباشین حالش خوبه...بخاطرفشارعصبی که بهش وارد شده بود اینطوری شد

_میتونم برم پیشش؟

_بله...سرمش تموم شه میتونین ببرینش

_ممنون

بعدازرفتن دکتر رفتم داخل اتاق دیدم بیداره وداره به سقف اتاق نگاه میکنه نشستم روصندلی وگفتم:

_خوبی؟

باشنیدن صدام نگاهم کردوگرفته گفت:

_ممنون که منو رسوندین بیمارستان

سری تکون دادم وچیزی نگفتم...

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎
دیدگاه ها (۰)

#اغوش_استاد🌙#پارت42خیلی دوست داشتم بدونم چی باعث شده بودکه ب...

آرمی ها توجه کنیدایشون هیتر هستن لطفاً گزارشش بدید

#آغوش_استاد🌙#پارت40ودروبستم وسریع برگشتم پایین وبغلش کردم وپ...

#اغوش_استاد🌙#پارت39خداروشکر امروز کلاس نداشتم وپیراهن سرمه ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط