مرا شکستی و من باز با تو بد نشدم

مرا شکستی و من باز با تو بد نشدم
نشد شبیه تو باشم, نشد, بلد نشدم
 
اگرچه شد بدی ات زخم بر دلم بزند
ولی نشد که خیال تو را به هم بزند
 
بدی نمی کنم و از دلم نمی آید
منی که از بدی ات هم بدم نمی آید
 
نشسته ای به دلم مثل پیرهن به تنم
گذشته کار من از اینکه , از تو دل بکنم
 
مزن به این در و آن در که دست بردارم
تو هر چه هم بکنی باز دوستت دارم
 
خوشم به حال دلم که به درد تن داده است
خوشم, همینکه خیال تو را به من داده است..
دیدگاه ها (۳)

"تکیه بر قایق تو تا ته طوفان رفتم"غرق عشقت شدم و بی سر و سام...

نه کسیمنتظر است،نه کسی چشم به راه…نه خیال گذر از کوچه ی ما د...

آنقدر تورا به واژه ها دیکته کرده امکه با هجی نامتتمام الفبا ...

سوگند به آن حس غریبانه ی چشمتبی یاد تو هرگز سخن آغاز نکردم ر...

عشق در مشروب 🍷

دروغ چرا، من هنوز هم پشتِ درِ پروفایل اینستاگرامت، تلگرامت و...

چندپارتی☆درخواستی>>>p.3_اهههه  گندش بزننبعد از کلی غر غر کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط