part

part 108
جنیور: دفعه قبل خودت بغلم میکردی الان ازم دوری میکنی بیبی
سوزومه: اون موقع احمق بودم تو نباید جدیش بگیری
اگه احمق بودنت فاصلمونو کم کنه مشکلی با احمقیت ندارم
ویه بوسه ریزی روی گردنش کرد
سوزومه: عه نکن رو گردنم حساسم
جنیور برای در اوردن حرص سوزومه بلند بلند تو گردنش نفس میکشید
سوزومه: جنیور
جنیور: اوکی
بعد سه ساعت گوشی سوزومه زنگ خورد سوزومه بی حوصله و خوابالود گوشی رو برداشت
سوزومه: الو
ری: خوابی؟
سوزومه: اره چیکار داری
ری: میسیز ساعتو نگاه کردی
سوزومه: مگه چند
ری: دو نیم
سوزومه: چییی
خواست بلند شه نشد چون جنیور محکم بغلش کرده بود
سوزومه: هی جنیور پاشو دیرم شده
جنیور: اوم مگه ساعت چند (خوابالود)
سوزومه: دو نیمه
جنیور: باشه الان بیدار میشم(خوابالود)
سوزومه: دستاتو باز کن خفم کردی
جنیور دستاش رو شل کرد و سوزومه از بغلش اومد گوشی رو برداشت
سوزومه: پشت خطی
ری: اره چه جورم
سوزومه: خب من اماده میشم میام
ری: پشت درم درو باز کن
سوزومه: مگه نگفتم با جنیور میام
ری: اومدم جزوه های این هفته رو هم بگیرم
سوزومه: اوکی اومدم
گوشی قط کردو رفت درو باز کرد ری شیطون نگاش میکرد
سوزومه: چته
ری: خوب خوابیدی
سوزومه: ممنون اره
ری: معلومه بغل شوهرت خوش گذشته
سوزومه: خفه میشی یا صورت جذابت رو رنگامیزی کنم
ری: اوکی چرا وحشی میشی
جنیور: چون بیبی یکم خجالتیه
ری: های شوهر خواهر
سوزومه: شما دوتا برنامه ریختین برین رو مخم نه؟
ری: الان فهمیدی
سوزومه: من میرو لباسمو عوض میکنم میام
سوزومه رفت اتاقشو دستو صورتشو شست و یه میکاپ لاید کرد در اخر هم موهاشو حالت دادو یه لباس ازکمد برداشتو پوشید
ری هم با جنیور رفتن روی کاناپه نشستن
ری: چخبر داداش
جنیور: نمیخوای بخواطر کاری که کردم سرزنشم کنی
ری: چه کاری؟ ازدواج؟ نه بابا
جنیور: توکه بد روش غیرت داشتی شنیدم چند بار دنیل رو خاکی کردی از اون گذشته هرکی میخواسته بهش اعتراف کنه اول باید از تو اجازه میگرفته
ری: نکنه با بیبیسی همکاری میکنی که اطلاعاتمو ریختی بیرون
جنیور: بی شوخی