پارت

پارت 43

تهیونگ: خیلی خوب رسیدیمم ..

مینا: بیمارستان چرا اومدی؟!

تهیونگ: هیچ .. باید ی سری آزمایش انجام بدی واس همون ..

مینا:چه آزمایشی؟! من که هیچیم نیس ..

تهیونگ: واسع همونه که رنگ به رو نداری و نبضت بازم شروع کرده آروم زدن ؟!

مینا: تهیونگ اینا عادیه بخاطر اینکه یکم ضعیف شدم و گریع کردم ..

تهیونگ: هففف مینا ببین منو آخرین بار کی عادت شدی؟!

مینا: هان؟! عم.. خب تقریبا ی ماهه که نشدمم ..

تهیونگ: ی ماهه که نشدی بعد به من خبر نمیدی؟!

مینا: خب چیز خاصی نبود فک کنم هرمون هام بهم ریختن اره.🙂.

تهیونگ: بیا پایین بریم آزمایش بدیم بریم خونه ..

مینا: باش.. ببینم نکنه تو فک میکنی که من حاملممم؟!

تهیونگ: (سکوت)

مینا: یااا باتو عممم

تهیونگ : راه بیوفتت

منشی: بفرمایید؟!

تهیونگ: برای آزمایش حاملگی تست میخاستیم

منشی: بفرمایید فرم رو پر کنید و منتظر باشید بعد از دو نفر شما هایید

تهیونگ: اوک ممنون ..

منشی: خواهش میکنم😉

تهیونگ:😒

تهیونگ: عزیزم بیا اینجا بشین تا اذیت نشی (بلندتر گفت تا منشی بشنوعه)

مینا: واتت😐

تهیونگ: هیسس🤫
دیدگاه ها (۰)

پارت 44تهیونگ: خیلی خوب نوبت توعه بروومینا: باش ..چن دقیقه ب...

پارت 45خونه**تهیونگ: خب عزیزم برو استراحت کن دیگه از صبح سر ...

پارت 42ویو ته بعد از اینکه مادرشو دفن کردن حواسم به مینا بود...

پارت 41ویو ته *دیروز مینا خیلی داد و بیداد کرد ک باعث شد بیه...

پارت ۱۴ فیک دور اما آشنا

پارت ۲۸ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط