چند وقت پیش در یک مهمانی آقایی از دوستان را دیدم که تازگی
چند وقت پیش در یک مهمانی آقایی از دوستان را دیدم که تازگی از همسرش طلاق گرفته و میگفت میخواهد دوباره تجدید فراش کند.
با خود گفتم: چه فکر خوبی.کیست که زن نخواهد...
راستش را بخواهید من هم زن میخواهم.
چرا؟
جوابش ساده است:
_میخواهم دوباره درس خواندن را شروع کنم و منبع درآمدی برای خودم و در صورت لزوم خانواده ایجاد کنم. پس زنی میخواهم که زحمتکش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد و در حالی که من در آرامش درس میخوانم از فرزندانمان مراقبت کند.به درس و مشق و بهداشت آنها برسد. آنها را همیشه تمیز و سالم نگه دارد. به زندگی شخصی و اجتماعی آنها برسد. آنها را به پارک, موزه و... ببرد.
اگر بیمار شدند از آنها مراقبت کند.نگذارد بیماری آنها مانع تمرکز من شود.
شاغل باشد و درآمد قابل توجهی را به خانه بیاورد.
درآمدش را صرف من و فرزندانمان کند. برای بچه هایمان از کارش بزند, البته شاید اینکار از درآمدش بکاهد اما مشکلی نیست و من تاب میاورم.
زنی میخواهم که نیازهای فردی مرا ارج نهد. خانه را مرتب و پاکیزه نگه دارد. به بی نظمی هایم سامان دهد. لباس هایم را بشوید, اتو و تا کند. برایم لباس نو بخرد. وسایل شخصی ام را مرتب کند تا راحت پیدایشان کنم.
آشپز چیره ای باشد. خرید کند و غذاهای لذیذ بپزد.
وقتی مسافرتم میروم همراهم باشد.
محیط را برای تفریح و استراحتم آماده کند. از کار و زندگی اش شکایت نکند. شنونده خوبی باشد و به حرفهایم گوش دهد.
در مشکلات درسی کمک ام کند و تکالیفم را انجام دهد. وقتی درسم تمام شد و شغل مناسب پیدا کردم شغلش را رها کند, در خانه بماند و از بچه ها مراقبت کند.
زنی میخواهم که به زندگی اجتماعیم برسد. وقتی به مهمانی دعوت میشوم بچه ها را نیاورد. هر وقت مهمان دعوت کردم با رویی گشاده پذیرای آنها باشد.
با سکوتِ محبت آمیزش بحث و جدل ها را به نفع من خاتمه دهد.
بچه ها را زودتر بخواباند که مزاحم من و مهمانانم نشوند. از مهمانها پذیرایی و ظرفهای خالی را از زمین بردارد.
به من وفادار بماند, بداند که زندگی پرمشغله ی من جایی برای حسادت ندارد.
آزادم بگذارد که اگر دیگری را مناسب تر از او دیدم او را جایگزین کنم.
بعد از طلاق مسئولیت بچه ها را بپزیرد چون میخواهم زندگی جدیدی شروع کنم و وقتی برای بچه داری ندارم.
شما جای من بودید زن نمیخواستید؟
با خود گفتم: چه فکر خوبی.کیست که زن نخواهد...
راستش را بخواهید من هم زن میخواهم.
چرا؟
جوابش ساده است:
_میخواهم دوباره درس خواندن را شروع کنم و منبع درآمدی برای خودم و در صورت لزوم خانواده ایجاد کنم. پس زنی میخواهم که زحمتکش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد و در حالی که من در آرامش درس میخوانم از فرزندانمان مراقبت کند.به درس و مشق و بهداشت آنها برسد. آنها را همیشه تمیز و سالم نگه دارد. به زندگی شخصی و اجتماعی آنها برسد. آنها را به پارک, موزه و... ببرد.
اگر بیمار شدند از آنها مراقبت کند.نگذارد بیماری آنها مانع تمرکز من شود.
شاغل باشد و درآمد قابل توجهی را به خانه بیاورد.
درآمدش را صرف من و فرزندانمان کند. برای بچه هایمان از کارش بزند, البته شاید اینکار از درآمدش بکاهد اما مشکلی نیست و من تاب میاورم.
زنی میخواهم که نیازهای فردی مرا ارج نهد. خانه را مرتب و پاکیزه نگه دارد. به بی نظمی هایم سامان دهد. لباس هایم را بشوید, اتو و تا کند. برایم لباس نو بخرد. وسایل شخصی ام را مرتب کند تا راحت پیدایشان کنم.
آشپز چیره ای باشد. خرید کند و غذاهای لذیذ بپزد.
وقتی مسافرتم میروم همراهم باشد.
محیط را برای تفریح و استراحتم آماده کند. از کار و زندگی اش شکایت نکند. شنونده خوبی باشد و به حرفهایم گوش دهد.
در مشکلات درسی کمک ام کند و تکالیفم را انجام دهد. وقتی درسم تمام شد و شغل مناسب پیدا کردم شغلش را رها کند, در خانه بماند و از بچه ها مراقبت کند.
زنی میخواهم که به زندگی اجتماعیم برسد. وقتی به مهمانی دعوت میشوم بچه ها را نیاورد. هر وقت مهمان دعوت کردم با رویی گشاده پذیرای آنها باشد.
با سکوتِ محبت آمیزش بحث و جدل ها را به نفع من خاتمه دهد.
بچه ها را زودتر بخواباند که مزاحم من و مهمانانم نشوند. از مهمانها پذیرایی و ظرفهای خالی را از زمین بردارد.
به من وفادار بماند, بداند که زندگی پرمشغله ی من جایی برای حسادت ندارد.
آزادم بگذارد که اگر دیگری را مناسب تر از او دیدم او را جایگزین کنم.
بعد از طلاق مسئولیت بچه ها را بپزیرد چون میخواهم زندگی جدیدی شروع کنم و وقتی برای بچه داری ندارم.
شما جای من بودید زن نمیخواستید؟
- ۱.۱k
- ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط