دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر وسامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل ودین باخته دیوانه رویی بودیم
بسته سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس درآن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار ازین جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ گرفتار نداشت

اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد...
دیدگاه ها (۵)

😊 😊 😊

واقعا...

😏 😏

موووووش😊 😍 😍 الهی خالش به قربونش😙 😙 😙

«معشوق سابق» پارت شصت

خون آشام عزیز (74)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط