در دل شب با هزاران سوز و آه

در دل شب با هزاران سوز و آه،
روی کردم سوی درگــاه اله...

سر به سجده بردم و لبریز غم،
راز گفتم بـا خدای ذوالکــرم...

غرقۀ بحــر غمم امداد کن،
از گدای خستۀ خود یاد کن...

گفتمی حرف دلم با صد امید،
آمد از عرش الهی این نوید:

ای که در اعماق شب در کوفتی،
ای که چشمت بر در من دوختی...

گر که غرق بحر عصیــانی بیا،
گر گنه کاری پشیمــانی بیا...

گر که عمرت سر به سر بیداد بود،
گر که دنیــایت گنــاه آباد بود...

گر که عمری دور بودی، باز آی،
باز آی و عقده ی دل را گشای...

بــازآ و قطــرۀ اشــکی بریز،
اشک با یاد لب مشکی بریز...

یاد کن از دشت پر درد و بل،
اگریه کن با یاد شاه کربلا...

یاد کن از اشتران بی جهاز،
ضربه های سیلی کودک نواز...

هر که با یادش شود اندوه گین،
روز محشر کی شود زار و حزین؟

اشک دریای گناهان می برد،
با نوایش تائبین را می خرد...

اشک بر او پاک می سازد دلت،
می شود دریای رحمت حاصلت...

ای که در کویش شفاعت یافتی،
گوئیـا از نــو ولادت یــافتی!


#السلام_علیک_یا_علی_ابن_موسی_الرضا
دیدگاه ها (۱۷)

زندگی تصویریست...!قلم و کاغذ و رنگش از توست...قلمت را بردار....

ناجی حس زیبای مرده شور برده ام . . . .نقش اول تمام شعر های غ...

تو صدا کردی وگرنه ، باز خوابم برده بود...تو پذیرفتی وگرنه ، ...

زیارت عاشورا در حرم حضرت رضا(ع)ان شاالله قسمت همتون بشه94/02...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط