فرفری موی غزلساز منی

فرفری موی غزل‌ساز منی
عشق خاموش غزل‌های من
تو از این حال دلم بی‌خبری
جز دل من به کسی دل ندهی

دل من گرمای دست تو را می‌خواهد
برق اغواگر چشمان تو را می‌خواهد
باد هم اغوای این همه موی فر شد
موی فردار غزل‌دار تو را می‌خواهد

من شدم دربدر یک بله از لب‌هایت
بس که یک عمر نشستم که بگویی شاید
این همه ناز نکن من چه گناهی کردم؟
که شدم عاشق آن روی چو قرص ماهت
دیدگاه ها (۱)

تو اگر دست نجنبانی دلم پیر شودطفل نوپای غزل باز زمین‌گیر شود...

چه حالِ خوبیست هوای دو نفرهدست‌های دو نفرهیک آهنگ دنج وجاده ...

هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزارچنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا...

الحمدلله که نوکرتم...الحمدلله که مادرمی...یا زهرا سلام الله ...

تو اگر دست نجنبانی دلم پیر شودطفل نوپای غزل باز زمین‌گیر شود...

با نگاهم چشم هایت را زیارت میکنمچشم می بندم تو را در دل عباد...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط