در انتظار تو تا کی سحر شماره کنم

در انتظار تو تا کی سحر شماره کنم؟
ورق ورق شب تقویم کهنه پاره کنم؟

نشانه های تو بر چوب خط هفته زنم
که جمعه بگذرد و شنبه را شماره کنم

برای خواستن خیر مطلقی که تویی
به هر کتاب ز هر باب استخاره کنم

شب و خیال و سراغ تو،باز می آیم
که بهت خانه ی در بسته را نظاره کنم

تو کی ز راه میایی که شهر شبزده را
به روشنایی چشمم چراغواره کنم؟

ز یاس های تو مشتی بپاشم از سر شوق
به روی آب و قدح را پر از ستاره کنم

هزار بوسه ی از انتظار لک زده را
نثار آن لب خوشخند خوشقواره کنم

هنوز هم غزلم شوکرانی است الا
که از لب تو شکرخندی استعاره کنم
#حسین-منزوی
دیدگاه ها (۲)

هر دختری به یه #شاملو نیاز دارهوهر پسری به یه #فروغنه اینکه ...

هفت شهرعشق راعطارگشت...ماهنوزاندرخم یک کوچه ایم...

من به غیر تو نخواهم چه بدانی چه ندانی از درت روی نتابم چه بخ...

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من استوز پی دیدن او دادن جان کا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط