پایان .

پارت آخر



[ ثارنث نام رقیب آقای ثارون بود ، کسی که باند گسترده تر و قوی‌تری داشت ، اون عادت داشت همیشه برای مطمئن بودن از قدرتش چندتا آدمِ نفوذی برای جاسوسی و خبرچینی وارد گروه های رقیب خودش کنه . شلا و دکتر هم دقیقا آدم همون نفوذی های ثارنث بودن که به گروه آقای ثارون رفته بودن تا برای افراد خودشون اطلاعات ببرن و یا در شرایط خاص اقدامات خاص انجام بدن . ]


شلا کار خودش رو به درستی انجام داده بود و از مرگ تمام افراد آقای ثارون از جمله خود آقای ثارون مطمئن شده بود .

بعد از تیر خوردنِ آیزاس ، نامورو به سرعت از پلیس هایی که همراه جئی به بیمارستان آمده بودن فرار می‌کرد ، بیرون بیمارستان پر از پلیس بود و دور تا دور محاصره شده بود و مشخصا راهی نبود .

در حالی که نامورو بی هدف بین راهرو ها می‌دوید شلا دستش را گرفت او را به سمت پله ها هدایت کرد و به پشت بام بیمارستان برد .

شلا درب پشت‌ بام را پشت سرشان قفل کرد با صدای آرام و دلسوز به نامورو گفت:
[ خیلی نگرانت شدم تو خوبی ؟ ]

در همین حین باران شروع به باریدن کرد ، کم‌کم داشت صبح می‌شد ولی هوا هم‌چنان تاریک بود .
نامورو لبه‌ی پشت بام ایستاد دقیقا همان جایی که قبلا یک‌ دختر خودکشی کرده بود .
شلا یک تیغ جراحی را سمت نامورو روی‌ زمین پرتاب کرد و با لبخند بهش خیره شد ، نامورو به تیغ جراحی نگاه کرد و با صدای آرام گفت:
[ چیکار داری میکنی؟ ]

شلا لبخند زیبایی زد و با صدای گرم و دلنشين گفت:
[ دارم به رقص دعوتت میکنم ]

نامورو تیغ جراحی را از روی زمین برداشت و شلا هم یک قیچی از جیبش بیرون آورده و سمت او گرفت‌ .
نامورو با صدای ضعیف و آرام به شلا گفت:
[ میخوای باهمدیگه برقصیم و آنقدر به همدیگه ضربه بزنیم تا از خونریزی بمیریم ؟ تو روانیی ]

شلا با دست آزادش دستِ خالی نامورو را گرفت و با خنده ای کوچک و صدای زیبای همیشگی اش پاسخ داد:
[ عزیزم ... میخوای بگی تو نیستی؟ ]

نامورو بعد از شنیدن پاسخِ شلا دیگه حرفی نزد ، اون خوب میدونست هردوی آنها انسان های بَدی هستند . هردوی آنها قاتل بودن و حالا این دو قاتل مقابل همدیگه قرار گرفتن .

' قاتلی مقابل دیگری '

آنها شروع به رقص مرگ کردن ، خونِ آنها در باران شسته می‌شد و‌ با هر چرخش و‌ جابه‌جایی آنها ترکیبی از آب باران و خون روی‌ زمین به حرکت در می آمد ، انگار گناهان آنها با هر بُرش از بدنشان خارج می‌شد .



گزارش پلیس:

| تمام اشخاص حاضر در بیمارستان به غیر از یک نفر کشته شدن |

| تنها بازمانده زن جوانی هستش که با جراحات زیاد کنار جنازه زن جوانی دیگری روی پشت بام پیدا شد|

| برای حفظ حریم‌ شخصی نام و مشخصات تنها خانمِ بازمانده هیچ وقت افشا نشد ، او اکنون در زندان به سر می‌برد |



...



#پایان
دیدگاه ها (۱۶)

| آخرین صحبت و توضیحات نهایی |

قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۴۱

قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۴۰

گزارش نکن سیسی خزه سلگ بدبخت😂ᴵ ʲᵘˢᵗ ʷᵃⁿᵗ ᵗᵒ ᵉˣᵖᵉʳⁱᵉⁿᶜᵉ ˡᵒᵛᵉ....

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط