هر چه کردم که فراموش کنم آه نشد

هر چه کردم که فراموش کنم آه نشد
رفتم از خاطر و ، دلتنگِ دلم گاه نشد
او که با عشق به آغوشِ دلم آمده بود
تکیه بر عقل زد و ، همنفسِ راه نشد
گفت اندیشه ی او با من و با من شدن است
کلبه ام آه ، ولی روشن از آن ماه نشد
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
هیمه بر آتشِ ما ریخت و همراه نشد
من حسودم به هر آنکس که نگاری بیند
سهمم از عشق به اندازه ی یک کاه نشد
دفترم پُر شده از بغض ، چه باید بکنم ؟
هر چه کردم که فراموش کنم ، آه نشد

#امیر_طاهری
🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷 🍀 🌷
دیدگاه ها (۱)

چون سرخ ترین سیب در آغــوش درختیسخت است تو را دیدن و از شاخه...

تو مثل خنده‌ی گل، مثل خواب پروانهتو مثل آن‌چه‌که ناگفتنی‌ست ...

⚜ آدم ها را... به زور کنار خودتان نگه ندارید... آدم ها را مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط