کاکتوسیم در ذهن بعضی آدمها

کاکتوسیم در ذهن بعضی آدم‌ها.
خیالشان جمع است که دوام‌آورنده‌ایم و مدارا کننده‌ایم و ادامه دهنده... خیالشان جمع است که دلخور نمی‌شویم و گلایه نمی‌کنیم. خیالشان جمع است که به این زودی‌ها نمی‌رویم و اگر رفتیم، بر می‌گردیم...
نمی‌بینندمان و نمی‌شنوندمان و برای دلخوشی‌مان کاری نمی‌کنند و در ذهنشان ما همان‌جا بدون هیچ نیازی ایستاده‌ایم و فرق داریم با همه‌ای که متوقعند و گلایه می‌کنند و به دل می‌گیرند و مراعات می‌خواهند.
و ما ناگهان و در عین مدارا، از درون تهی می‌شویم و شانه خالی می کنیم و بر می‌گردند و می‌بینند که نیستیم!
و تازه می‌فهمند ما هم غمگین می‌شدیم و ما هم دلمان می‌گرفت و ما هم نیازمند توجه بودیم، خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کردند...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
#دلــــــــــنوشته
#متن_خاص

پرسید ؛ اندوه دوری را چه تسکین است ؟
گفتم ؛ خیال ..🕊🤍

#محتشم_کاشانی
#ادبیـــــــــــــــات
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔
دیدگاه ها (۱)

صَباح الخَیر لعینیکّ ؛التی هزمت ثبات قلبی ."صبح بخیر به چَشم...

مِثل خرمالو‌های رسیده حیاط مادربزرگمثل عطر دارچین چای‌‌های ع...

بعضـي هــا ...شبیه عطر بهار نارنج هستند؛ آنقدر عمیقند که عطر...

مادربزرگ می‌گفت چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت، قوری‌ چی...

کپشن✨️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط