من پیر می شوم

من پیر می شوم …
زودتر از موعد!
قبل از آنکه روزهای جوانی ام تمام شوند
قبل از آنکه دستهایم بلرزند
سوی چشمانم کم شود
و برای راه رفتن به عصا احتیاج داشته باشم.
من پیر می شوم، زودتر از موعد…
در همین روزها که از خنده ی هیچ کس خنده ام نمی گیرد
که هیچ خبری در دنیا شادم نمی کند
و هیچ اتفاقی سر ذوقم نمی آورد
همین حالا که تغییر روزها
برایم کسالت آور است
و تغییر فصل ها دلتنگ ترم می کند
در همین روزها که ساعت ها به نقطه ای خیره می شوم
و فکر می کنم
فکر می کنم …
و فکر می کنم!
من پیر می شوم …
زودتر از موعد
و قطعا زودتر از موعد هم می میرم …
و مقصر این مرگ اجباری فقط تویی…
تویی که برایت مهم نیست "داشتنت "
می تواند به این عاشق حیاتی ابدی ببخشد.
دیدگاه ها (۲)

چه قشنگه...... آدم یکیو داشته باشه که وقتی دلش گرفت زنگ بزنه...

احساسی که ناگفته بماند غصه‌هایےکه‌اشک‌نشوند خنده ای که پنهان...

نیامدن‌هایت را دوست دارممثل آمدن‌هایت...نمی‌دانیآن ساعت‌های ...

روزی به خودت می آیی و میبینی هر چقدر برای بودنش جنگیدی او ب...

black flower(p,300)

داستانی که هوش مصنوعی نوشت

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط