تک پارتی درخواستی

وقتی شب عروسیتونه

ویوات:
امروز بهترین روز زندگی منه چون قراره با عشق زندگیم (ایششششششش)یعنی لینو ازدواج کنم حقیقتا بهترین و خوشگلترین و جنتلمن ترین مردی هس که توی عمرم دیدم یه چندساعت دیگه باید میرفتم آرایشگاه پس از الان آماده شدم و راه افتادم سمت آرایشگاه ولی وقتی رسیدم آرایشگاه هنوز باز نبود البته خوب ۲ساعت دیگه قراره باز کنه و تا اون موقع رفتم یه چندتا چیز گرفتم بخورم که از گشنگی نمیرم و رفتم یه چند دور توی پاساژ ها گشتم و رفتم دم در آرایشگاه که تازه داشت باز می‌کرد منم باهاش وارده سالن شدم وبعد از حدود ۵ساعت و نیم میکاپم تموم شد و از سالن خارج شدم و به سمت تالار حرکت کردیم همه منتظر ما بودن رفتم داخل و از این رقص چندش تانگو کردیم و بعد از اتمام عروسی رفتم داخل اتاقی که برای ما بود خیلی خسته بودم آرایشم رو پاک کردم وداشتم لباسم رو رو عوض میکردم که لینو اومد و از پشت بغلم کرد
لیمو:چاگی یعنی میخای همینجوری بخوابی نمیخوای از این تختی که برای ما تزئینش کردن استفاده کنیم؟
ات:ولی اخه خشتم خوابم میاد
لینو:واقعا خواب مهم تره یا من🥹(کیوت)
ات:معلومه که تو ولی الان...
(ات رو براید استایل بغل کرد و برد انداخت رو تخت)
لینو:اگه من که حرف نباشه و بزار کار خودم رو بکنم(لباسش رو توی تنش پاره کرد و لباس خودش رو هم درآورد و کلش رو یهو واردش کرد )
ویو ات:
صبح با دل‌درد شدیدی بیدار شدن انگار هندونه توی شکمم بود که متوجه لینو شدم که بیدار شد
لینو:ات دلت درد میکنه؟
ات:آره چطور
لینو:چیزه معذرت میخوام ولی دیشب توت خالی کردم
ات:لینو شب اوللللللل بودد
لینو:گوه خوردم ببخشید خودم ازت نگهداری می‌کنم حالا میزاری بغلت کنم با نه🤨
ات:بیا☺️
*پایان*
دیدگاه ها (۱۸)

سناریو وقتی تحریک شدن ولی تو پریودی و اونا نمیدونستن

سناریو درخواستی وقتی همسرمونن وموقع سیگار کشیدن

تک پارتی درخواستی

سناریو درخواستی وقتی ما زنشونیم واونا رو دوستن داریم

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۹

نام فیک: عشق مخفیPart: 33ویو ات*به ی خدمتکار گفتم ی پتو بیار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط