میترسم

میتـرسم
از آن روزی کـــه
دخترم عاشقانه هایم را بخواند
بخواهد خاطره ای برایش تعریف کنم
و
مخـــاطبِ من پدر او نباشد...
دیدگاه ها (۷)

رِفیــ‍ـ ‍ـق پُسٰتـــامو بیخیـــٰال ....هََـٓوامٰـو داری؟؟؟

مسیح نیستماماتنها که می شومخاطرهای زیادی را زنده می کُنم

امــــروزم خیلـــــــے فـــرق داره با فـــــــردام .

{داستان زندگی یوکو ایوفسکی}☆chapter 1 { world of zerO}☆☆یوکو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط