دیشب خوابت را دیدم

دیشب خوابت را دیدم،
شانه ب شانه هم قدم میزدیم،👫

خندیدی و گفتی ببین مویت را گره زده ام!🤓
و من با تعجب پرسیدم چگونه این موی کوتاه را گره زده ای ؟😲
در آینه نگاه کردم و دیدم راست میگویی.!🙄
آنقدر واقعی بود ک صبح بعد بیدار شدن سوی آینه رفتم تا گره مویم را باز کنم💆
اما خواب دیده بودم فقط یک خواب بود،😴
نمیدانم تعبیرش چیست فقط میدانم دلم تنگ است _💓
میدانم دلم گره خورده ب دلت ،💕
هرچه از فکرت فرار میکنم ☹
باز دل تنگی ها هجوم می آوردند ،🤕
و چ بی رحمانه مرا ب یاد تو می اندازند😢

#عرفان_وفایی
دیدگاه ها (۳)

آمدم یادِ تو از دل،به برونی فِکنم،دل برون گشت...ولی یادِ تو ...

از روزی که گلهای سرخ دوست داشتنت بر سرزمین دلم روییده دیگر ه...

نمیدانم به پاهایم مشکوک باشم یا به جاده ها ...این روزها همه ...

می‌گویند: ‏برایت خواب‌های خوشی را آرزومندیم. خواب زیبا به چه...

رمان سوکوکو _ پارت 17

سرزمین با شکوه نگهبان آتش پارت۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط