سناریو آستری کیدز

وقتی عضو نهمی و...

تقریبا ۲ساله که اومدی گروه دختر باحال شوخ طبع وخیلی مهربونی بودی با همه اعضا صمیمی بودی ..چندروزی بود بخاطر درسات بهت فشار اومده بود هیچی نخورده بودی تابستون رسیده بود وقبول شده بودی چان امشب غذای حسابی درست کرده بود تاینکه:

=هوووو وحشییی یواششش ترررر
نگاهی به لینو انداختییی

÷وحششیییی چیهههه بیشوررررر گشنمهههههه

سونگمین زد پس گردن لینو:

&خب بزار بخورههه کللل ساللل داشت درس میخوندددد بچمممم گشنشههههه

همه اعضا باتعجب داشتن بهت نگاه میکردن:

فلیکس:چندساله غذا نخورده؟؟؟✨

هیونجین: فکر کنم.. ۶سالی میشه..(تعجب)

چان:بزارین بخوره چون الانه که بگه...

÷باباجونننن یکییی دیگهههه میدییی بخورمممم؟؟؟


چان: دیدین گفتم؟؟


هان: امم ات اگر اینجوری ادامه بدی میشی خرس قطبیااااا...

÷اخههههه گشنمهههههه

چانگبین:خب گشتنه ولی وحشیی نشووو کههه.




واینگونه بود که شب تگری زدی وریدی به تخت خواب سونگمین وکارت به بیمارستان کشید الانم سرم بهت وصله...
دیدگاه ها (۴)

به اجبار :. پارت :۷جاهیونگ چشمی گفت واز اتاق سونگمین بیرون ...

به اجبار: پارت ۸

سناریو اسکیز

تازه عضو گروه شده بودی همه اعضا دوست داشتن به جز دونفر هیونل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط